نام کتاب : ابن تيميه امام سلفى ها نویسنده : قاسم اف، الياس جلد : 1 صفحه : 411
اين عمل و
يارى كردن قاضى را سرزنش كرده و موضوع را به امير اميران سيف الدين تنكير شكايت
كردند. آنگاه او به ملك ناصر نامه نوشته و براى وى چند كار ناشايست (و فتواهاى)
ابن تيميه را گزارش داد. از جمله اين فتوا بود كه: كسى كه قصد سفر براى زيارت قبر
پيامبر را كند، نمازش را قصر نخواند؛ (چون سفر گناه انجام داده است)» و غير از اين
فتواها ... آنگاه ملك فرمان داد كه ابن تيميه در قلعه زندانى شود. سپس او را
زندانى كردند تا اينكه در زندان مرد.»[1]
37.
زين الدين عبدالرحمن بن احمد بن رجب حنبلى (متوفاى سال 795 ه ق.)
او
كتابى بر رد ابن تيميه نوشته است. ابوبكر حصنى مىگويد:
وكان
الشيخ زين الدين ابن رجب الحنبلى ممن يعتقد كفر ابن تيمية وله عليه الرد وكان يقول
بأعلى صوته فى بعض المجالس: معذور السبكى يعنى فى تكفيره؛[2]
شيخ زين الدين بن رجب حنبلى از جمله كسانى بود كه بر كافر بودن ابن تيميه معتقد
بودند و او كتابى بر رد ابن تيميه نوشته و در بعضى از مجالس هميشه با صداى بلند
مىگفته است: «سبكى در اينكه ابن تيميه را كافر خوانده معذور است.»
زركلى
در باره ابن رجب مىگويد: «عبد الرحمان بن احمد بن رجب حافظ واز جمله علماست.»[3]
ابن حجر نيز او را ستوده است.[4]
38.
محمد ابن عرفه تونسى مالكى (متوفاى سال 803 ه. ق.)
او
مىگويد: «از زشتترين چيزهايى كه از ابن تيميه نقل شده است، سخنش در باره كتاب
«شفا» قاضى عياض است كه گفته است: «اين مغربىچه غلوى كرد.»[5]
39.
زين الدين عبد الرحمان بن حسين عراقى (متوفاى 804 ه. ق.)
40.
ابوالحسن ابراهيم عمر بن حسن (متوفاى سال 805 ه. ق.)
سخاوى
مىگويد: «او دشمنى خود با ابن تيميه را صراحتا در مسائل زيادى بيان كرده است.»[6]
41.
قاضى قضات برهان الدين ابراهيم بن محمد معروف به ابن خطيب (متوفاى سال 825 ه. ق.)
او
به كتاب ابو بكر حصنى كه در زير ذكر خواهد شد حاشيه نوشته و سخنان حصنى در باره
ابن تيميه را تأييد كرده و گفته است: «خطاهاى ابن تيميه و پيروانش روشنتر از اين
است كه نياز به بيان داشته باشد.»[7]
42.
حافظ ابوزرعه ولى الدين بن زين الدين عراقى (فرزند عراقى قبلى) (متوفاى سال 826 ه.
ق.)
ابوزرعه
مىگويد: «شيخ ابن تيميه در دنيا زاهد بود، ولى چنان كه گفته شده است، علمش بيشتر
از عقلش بود. اجتهادش او را به پاره كردن و زير پا گذاشتن اجماع در مسائل زيادى
كشاند. گفته شده كه آن به شصت مسأله مىرسد. عالمان زمانش به سرعت به او رد نوشتند
و خطاكارى و بدعتگزارى او را روشن كردند. به
[1] . الرحلة ابن بطوطه، ص 57، 58؛ سيف الصقيل سبكى، ص
6 و 91 و 93.