نام کتاب : شرح اصول فقه نویسنده : محمدى، على جلد : 1 صفحه : 298
تبصره:اين بيانات جناب مظفر،مشكله را(در
آنجا كه مخصص لبى،حكم عقل باشد)به هر دو قسمش حل كرد.
ولى در آنجا كه مخصص لبى،اجماع
باشد،،نمىتوان گفت كه ظهور در عدم منافى ندارد و دلالت بر عدم منافى ندارد،چون
كلام حكيم است و رأى معصوم دخالت دارد.و اين در موردى است كه ظهور در منافى هم
باشد.
6.عمل به عام قبل از مخصص از مخصص جايز نيست
فصل ششم از فصول يازدهگانۀ عام و
خاص،در اين رابطه است كه آيا مجتهد مىتواند به محض برخورد با يك عامى(در كتاب يا
سنت)بدون اينكه فحص از مخصص نمايد،برطبق آن عام فتوا دهد يا خير؟
مقدمه:عموماتى كه در قرآن و سنت وارد
شدهاند،دستهاى از آنها(كه بسيار اندك مىباشند)به عموميت خود باقىمانده و تخصيص
نخوردهاند.مانند إِنَّ اللّٰهَ عَلىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ و
اَللّٰهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ و...
دستۀ ديگر از
عمومات،داراى مخصص متصل هستند.مثل أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهِيمَةُ الْأَنْعٰامِ
إِلاّٰ مٰا يُتْلىٰ عَلَيْكُمْ يا«كل ماء طاهر الا تغير طعمه أو
لونه أو ريحه».
دستهاى ديگر از عمومات كتاب و سنت(كه
قسمت عمدهاش باشد)داراى مخصصات منفصله هستند كه كاشف از مراد جدى مولى است.مثلا
عام در يك جاى قرآن آمده و خاص در جاى ديگر؛مثل«احلت لكم ما فى الارض جميعا»و در
جاى ديگر گفته حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَ الدَّمُ... يا مثلا عام در
قرآن آمده و خاص در سنت؛ مثل يُوصِيكُمُ اللّٰهُ فِي أَوْلاٰدِكُمْ
لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ و حديث دارد كه«لا يرث القاتل شيئا».يا
عام در كلام امامى و خاص در كلام امام عليه السّلام ديگر آمده؛مثلا در لسان ائمه
عليهم السّلام وارد شده كه:هر مسلمانى طاهر است.ولى در لسان امام صادق عليه
السّلام آمده كه سنى ناصبى نجس است و...
هر انسانى كه با سيره و روش پيامبر
اسلام صلّى اللّه عليه و آله و ائمه عليهم السّلام آشنا و مأنوس باشد،در مىيابد
كه بسيارى از عمومات قرآنيه،مخصص آنها در روايات پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و
ائمه عليهم السّلام وارد شده.روى همين اساس،شهرت يافته ميان علما كه ما من عام الا
و قد خص؛
نام کتاب : شرح اصول فقه نویسنده : محمدى، على جلد : 1 صفحه : 298