نام کتاب : شرح اصول فقه نویسنده : محمدى، على جلد : 1 صفحه : 196
اين تعاريف،لفظى هستند يعنى تبديل لفظى
به لفظ،روشنتر است وگرنه اصوليان،در اين باب،اصطلاح تازهاى ندارند و مراد،روشن
است.لذا در اينگونه تعاريف،ايراد و اشكال و مناقشه جا ندارد.آنها مال تعريف ماهوى
و حقيقى است.
2.نزاع در حجيت مفهوم
جملات و مركبات تامه بر دو نوعاند:
الف.برخى از آنها داراى مفهوم(به اصطلاح
اصولى)نيستند.مثل:زيد قائم و فى الغنم السّائمة زكاة.
ب.و برخى ديگر داراى مفهوم
هستند.مثل:جملات شرطى،غائيه،حصر(كما سيأتى ان شاء اللّه تعالى).
حال،جملاتى كه داراى مفهوم هستند،داراى
دو ظهورند:
الف.ظهور منطوقى و مطابقى.
ب.ظهور مفهومى و التزامى.
و هر دو ظهور هم،حجت است از مولى بر عبد
و از عبد بر مولى.
با اين حساب،دو سؤال مطرح مىشود:
1.ظهور مفهومى،بلااشكال،حجت است.پس چرا علما در حجيت مفاهيم نزاع
دارند(مثلا بحث مىكنند كه مفهوم،شرط حجت است يا نه؟و...)؟
2.برفرض كه چنين بحثى بهجا باشد،جاى بحث آن در مباحث حجت است (كه بحث از
كبراست)نه در مباحث الفاظ(كه بحث از تشخيص صغريات اصالة الظهور است).
پس چرا علما اينجا بحث مىكنند؟
جواب هر دو سؤال:
1.در حقيقت،تعبيرات بعضى علما(مثل صاحب قوانين،صفحه 172،كه مىگويد «اختلف الاصوليين فى حجية مفهوم الشرط»و
مثل صاحب معالم،در صفحه 190،كه مىگويد«بان
الاحتجاج به مبنى على القول بحجيته»)قاصر و نارساست و اشتباهاند از
نام کتاب : شرح اصول فقه نویسنده : محمدى، على جلد : 1 صفحه : 196