responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : بايسته هاى فقه جزاء نویسنده : هاشمى شاهرودى، سيد محمود    جلد : 1  صفحه : 52

گفت: جواز قضاوت قاضى به علم خود مخصوص جايى است كه قاضى از طريق شنيدن و شاهد بودن و ديدن، علم حسى بدست آورد، جه اين كه مورد سؤال هم همين است.

اگر ادعا شود كه اين گونه علم را عرفاً حمل بر مطلق علمِ به واقع كرده و بگوئيم چون ديدن و شاهد بودن معمولًا از راههاى بدست آوردن علم هستند، بنابراين، مى‌توان آن را به هر آنچه كه موجب علم مى‌شود، سرايت داد، چنين ادعايى در بابى مانند قضاوت كه حكم كردن دشوار بوده و نياز به تحقيق و بررسى دارد، مردود است، همچنانكه در اين كه علم قاضى بايد از راههاى متعارف حاصل شده باشد و شامل علم حاصل از علوم غريبه و نامأنوس نمى‌شود، هيچ اشكالى وجود ندارد.

[برخى از قضاوتهاى امير المؤمنين (ع)]

دسته‌اى ديگر از روايات، رواياتى هستند كه برخى از قضاوتهاى امير المؤمنين (ع) را نقل مى‌كنند، و از آنها بدست مى‌آيد كه حضرت در آن قضاوتها به علم خود داورى مى‌كرده‌اند، از قبيل روايت ابى صباح كنانى از امام صادق (ع) كه فرمود:

«أتى عمر بامرأة قد تزوجها شيخ فلما أن واقعها مات على بطنها فجاءت بولدِ فادعى بنوه أنها فجرت و تشاهدوا عليها، فأمر بها عمر أن ترجم، فمرّ بها على (ع) فقالت: يا بن عم رسول اللّه (ص) إن لى حجة، قال: هاتى حجتك، فدفعت اليه كتاباً فقرأه فقال: هذه المرأة تعلمكم بيوم تزوجها و يوم واقعها و كيف كان جماعه لها، ردّ و المرأة، فلمّا كان من الغد، دعا بصبيان أتراب و دعا بالصبى معهم فقال لم: العبوا حتى اذا ألهاهم اللعب، قال لهم: اجلسوا حتى إذا تمكّنوا صاح بهم فقام الصبيان و قام الغلام فاتكى على راحتيه، فدعا به على (ع) و ورثه من أبيه و جلد إخوته المفترين حدّاً، فقال عمر: كيف صنعت؟ فقال: عرفت ضعف الشيخ فى تكأة الغلام على راحتيه.»[1]

(زن جوانى را كه به ازدواج پير مردى درآمده بود، نزد عمر آوردند، هنگامى كه شوهرش با او همبستر شده بود بر شكم زن از دنيا رفته بود، و از زن، فرزند پسرى متولد شد، پسران آن مرد مدعى شدند كه آن زن عمل منافى عفت انجام داده، و خود بر آن كار گواهى دادند، عمر دستور داد زن سنگسار شود. على (ع) از آنجا گذشت، آن زن گفت:

اى پسر عموى رسول خدا (ص) من دليل و برهانى دارم، فرمود: دليلت را ارائه كن زن نامه‌اى را به حضرت سپرد و امام (ع) آن را قرائت كرد و فرمود: اين زن شما را از تاريخ ازدواج آن پير مرد با خود و از تاريخ همبستر شدنش با او و چگونگى آميزش او، آگاه مى‌كند، او را برگردانيد. فرداى آن روز كودكان همسال پسر را فراخواند و كودك آن زن را


[1]« وسائل»، 18/ 207.

نام کتاب : بايسته هاى فقه جزاء نویسنده : هاشمى شاهرودى، سيد محمود    جلد : 1  صفحه : 52
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست