خود
اين اصل تكوينى به معناى مطابقى آن، هرچند يك قانون زندگانى نيست ولى لوازمى دارد
كه به لحاظ آنها مى شود اصل مذكور را قانون دستورى زندگانى شمرد.
وقتى
انسان موجود مكرم باشد بر همديگر لازم مى شود كه روش هاى منافى كرامت را بدون مجوز
در زندگانى اجتماعى، ترك كنند. چه انسان زنده باشد و چه مرده، چه عاقل باشد يا
ديوانه، چه هوشمند و چه سفيه، چه عالم و چه جاهل، چه فقير و ضعيف چه توانمند، دليل
اين استلزام، اين آيه كريمه است: كَلَّا بَلْ لا تُكْرِمُونَ
الْيَتِيمَ وَ لا تَحَاضُّونَ عَلى طَعامِ الْمِسْكِينِ وَ تَأْكُلُونَ التُّراثَ
أَكْلًا لَمًّا وَ تُحِبُّونَ الْمالَ حُبًّا جَمًّا (الفجر/
17- 20)
وقتى
خدا كسى را گرفتار كرد و روزى او را بر او تنگ گردانيد (او) مى گويد پروردگارم مرا
اهانت كرد. نه، (شما) يتيم را تكريم نكرديد و مردم را به غذا دادن به بيچارگان
تشويق ننموديد و همه ميراث را خورديد (و حق وارثين ديگر را نداديد) و مال را خيلى
دوست داشتيد و به فقراء كمكى ننموديد.
ازين
آيات استفاده مى شود كه توجه نكردن به يتيم و تشويق نكردن ديگران را به غذا دادن
به بيچارگان و دوستى اموال و ندادن حق ميراث به سائر ورثه، همه داخل در روش منافى
كرامت انسانى و مستحق عقوبت
نام کتاب : قوانين زندگانى انسان در قرآن نویسنده : محسنى، شيخ محمد آصف جلد : 1 صفحه : 114