باشد و در خاتمه براى تكميل جواب مسأله عامل بودن حاجت ذكر نكات ذيل
لازم است
1-
حكومت اسلامى و سرمايهداران بلكه سائر افراد ملت وظيفه دارند براى بيكاران قادر
بر كار، كار پيدا كنند تا محتاج ديگران نشوند
اين
وظيفه تا حدودى مستحب و راجح است چون يكنوع احسانى است درباره بيكاران، و احسان
مستحب است قرآن ميفرمايد: إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ
بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ و گاهى واجب و لازم ميشود اگر
بيكارى دامنه پيدا كند و نظم زندگى را بر هم بزند
زيرا
ما از مذاق شارع مىفهميم كه باختلال نظم تحت هيچ عنوان راضى نيست، و بهمين دليل
فقهاء تعلم صناعات مورد حاجت را واجب كفائى دانستهاند.
2-
كسانيكه از نظر جسمى و فكرى و غيره مانعى براى كار ندارند و تنها بخاطر تنآسائى
كار نمى-