12-
وَ قالُوا ما هِيَ إِلَّا حَياتُنَا الدُّنْيا نَمُوتُ وَ نَحْيا وَ ما يُهْلِكُنا
إِلَّا الدَّهْرُ وَ ما لَهُمْ بِذلِكَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلَّا يَظُنُّونَ
(الجاثية: 24).
بنا
بر اين جمع بين اين آيات و آياتى كه دلالت بر اعتقاد مشركين به توحيد ايجادى
خداوند دارد اين است كه كفار معاصر پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله وسلم همهشان
يك عقيده نبوده، جمعى به توحيد ايجادى قايل بودهاند و در مقام عبادت مشرك
بودهاند و جمعى به شرك ايجادى و تعدد خالق و مدبر قايل بودهاند و جمعى منكر خدا
و به اصطلاح دهرى بودهاند، و اعتبار عقلى نيز همين نظريه را تأييد مىكند. كفار
در جهالت به سر مىبردند و مكتب واحدى نداشتند، قهرا عقايد گوناگون در ميانشان
رواج داشتهاست چنانچه كفار امروزى با تمام وسايل تبليغى نيز از عقيده واحدى
برخوردار نيستند، حتى متدينين نيز داراى عقاب و مذاهب گوناگونى هستند.
بنا
بر اين تخيل وهابىها كه همه كفار و مشركين زمان حضرت پيغمبر اسلام (ص) را در
موضوع خلقت و تدبير موحد مىدانند خلاف قرآن و عقل است.
احتمال
ديگرى نيز در ميان است كه از دقت در آيات متقدمه پيدا مىشود و آن اينكه كفار زمان
پيغمبر اكرم (ص) در خلقت آسمان و زمين موحد بودند (زخرف: 9، لقمان: 25، زمر: 38) و
آنها را از تأثير بتها و ساير وسايط بيرون مىدانستند ولى در امورات جزئى ديگر
حتما بتها و واسطهها را مؤثر مىدانستند، حتى امروز پس از گذشت 14 قرن هنوز
كسانى از عوام پيدا مىشوند كه بعضى از مشاهير را در سلسله حوادث مؤثر مىپندارند.
ممكن
است به آيه مباركه 31 سورهى يونس و ايات مباركهى 84- 89 سوره مؤمنون كه سابقا
ذكر شد براى نفى اين احتمال استدلال شود ولى دقت شود كه در اين باب كلمه «ليقولن»
نيست بلكه جمله «فسيقولون» است؛ يعنى به زودى در جواب خواهندگفت، بنا بر اين ممكن
است كه مراد اين
نام کتاب : توحيد اسلامى و نظرى بر وهابيت نویسنده : ناشناخته جلد : 1 صفحه : 53