responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين نویسنده : كاشانى، ملا فتح الله    جلد : 5  صفحه : 90

عاصم يسقى بتذكير ميخواند بر تاويل ما ذكر إِنَّ فِي ذلِكَ‌ بدرستى كه در آن چه ذكر كرده شده‌ لَآياتٍ‌ هر آينه دلالتهاى واضح است‌ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ‌ مرقومى را كه تعقل كنند و تامل نمايند كه اختلاف ميوه‌ها بر اشجار با آنكه از يك آب پرورش مى‌يابند نمى‌تواند بود الا باراده قادر مختار در تبيان آورده كه اين مثل بنى آدم است در اختلاف الوان و اشكال و هيئات و اصوات و اخلاق با وجود آنكه پدر همه يكيست و ابو هارون عبدى نيز روايت كرده كه از ابو سعيد خدرى سؤال كردم ابا سعيد مرا از حال على بن ابى طالب ع آگاه كن و آنچه از فضايل او ميدانى خبر ده جواب داد كه يا ابا هارون بدان و آگاه باش كه من از رسول خدا ص شنيدم كه فرمود كه مردمان از درختان متعددند و من و على از يك درختيم و من اصل آن درختم و على بن ابى طالب فرع آن درخت (فطوبى لمن استمسك باصلها و اكل من فرعها) پس خوشا حال آن سعادتمندى كه تمسك باصل آن شجره نمايد و از ثمار اغصان آن محفوظ گردد و عبد الرحمن بن ابى حماد كه يكى از روات معتبره اهل سنت و جماعتست روايت كرده از اسحاق بن ابراهيم عطار از عبد اللَّه بن محمد بن عقيل از جابر بن عبد اللَّه كه جابر فرمود كه من از رسول خدا شنيدم كه خطاب بعلى ابن ابى طالب نموده فرمود كه‌

يا على الناس من شجر شتى و انا و انت من شجرة واحدة

يعنى اى على همه مردمان از درختان متعدده‌اند و من و تو از يك درختيم و نيز از مجاهد نقل است كه حقتعالى در ميوه‌ها تفاضل نهاد كه در بنى آدم كه از يك پدر و مادرند و مع ذلك يكى دراز است يكى كوتاه و يكى سفيد و ديگر سياه و غير آن و از حسن بصرى نقلست اين مثل اختلاف قلوب است در اختلاف آثار و عقايد چنانچه زمين بعضى از قطع او باران آن را قبول ميكند بجهت رخاوه و نرمى و بعضى قبول نميكند بسبب صلابت و خستى هم چنين باران الطاف كه از كتاب او سبحانه بر دلها ريزان ميشود بعضى قبول ايمان ميكنند بجهت رخاوت و نرمى و برخى قبول نميكنند بواسطه قساوت سختى و چون ذكر ادله فرموده بر قدرت كامله خود بر انشا و اعاده در عقب آن تعجب ميكند از تكذيب ايشان ببعث و نشور بقوله‌ وَ إِنْ تَعْجَبْ‌ و اگر عجب ميدارى اى محمد از انكار كافران بعث و نشور را و عدم تدبر ايشان در دلايل وحدت و قدرت‌ فَعَجَبٌ قَوْلُهُمْ‌ پس حقيق و سزاوار است كه تعجب كرده شود از قول ايشان يعنى تعجب تو بجاى خود است چه هر كه قادر باشد بر انشاى آنچه بر تو خوانديم هر آينه اعاده بر او آسانتر خواهد بود بجهت آنكه آيات معدوده هم چنان كه دالند بر وجوب مبدء دالند بر امكان اعاده از حيثيت آنكه دلالت دارند بر كمال و قدرت او سبحانه و مواد قابل انواع تصرفات اويند پس جاى آنست كه تعجب كنى از سخنان ايشان كه ميگويند بر سبيل انكار كه‌ إِذا كُنَّا تُراباً آيا آن وقت كه ما باشيم خاك يعنى بعد از مرگ كه ما خاك شويم‌ إِنَّا لَفِي‌

نام کتاب : تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين نویسنده : كاشانى، ملا فتح الله    جلد : 5  صفحه : 90
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست