نام کتاب : تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين نویسنده : كاشانى، ملا فتح الله جلد : 5 صفحه : 88
قامت السماوات
در انوار گفته كه در آية دليلست بر وجود صانع حكيم زيرا كه ارتفاع
سماوات بر ساير اجسام مساوية آن در حقيقة جرميه و اختصاص آن بآنچه مقتضى آنست
ناچار است از مخصصى كه جسم جسمانى نباشد و مرجح بعضى از ممكنات باشد بر بعضى و آن
اراده او سبحانه است و بر اين منهاج است ساير آنچه مذكور شده در اين آية از ايات
باهره بر كمال قدرت و اراده او اعنى قوله ثُمَّ اسْتَوى
عَلَى الْعَرْشِ پس قصد كرد بآفريدن عرش يا مستولى شد بر او
باقتدار و نفاذ حكم يا مراد بعرش ملك است يعنى او سبحانه قصد فرمود بآن بحفظ و
تدبير و مزيت تفصيل اينمعنى در سورة البقره مذكور شد
وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ و رام كرد آفتاب و ماه را
جهت مصالح عباد بر حركات مستمره كه آن نافع است در حدوث كاينات و بقاى آن كُلٌ هر يك از آنها
يَجْرِي ميرود و حركت ميكند
لِأَجَلٍ مُسَمًّى تا وقتى نام برده شده يعنى مدت معين كه
دور خود را باتمام رساند يعنى آفتاب دوازده برج خود را در عرض يك سال تمام ميكند و
ما مدت يك ماه و هر يك هر روز از مطلعى ديگر برايند و بمغربى ديگر فرو روند يا
جريان دارد تا زمانى كه سير او منقطع گردد يعنى تا قيام قيامت يُدَبِّرُ الْأَمْرَ تدبير ميكند كار
ملكوت خود را از ايجاد و اعدام و اذلال و اعزاز و احيا و اماته يُفَصِّلُ الْآياتِ بيان ميكند آيتهاى
قرآن را يعنى مفصل ميسازد بامر و نهى يا احداث دلايل قدرت ميكند يكى بعد از ديگرى لَعَلَّكُمْ شايد كه شما بِلِقاءِ رَبِّكُمْ برسيدن بجزاء
پروردگار خود در قيامت تُوقِنُونَ
بىگمان گرديد و دانيد كه هر كه قادر است بر آفريدن اين اشياى قدرت دارد بر اعاده
احيا و در آيه دليلست بر وجوب نظر كه مؤدى بمعرفة اللَّه است و بر بطلان تقليد
زيرا كه اگر نظر واجب نميبود ذكر تفصيل آيات بىمعنى مىبود و چون حقتعالى ذكر
نعما و الاء خود فرموده بر عباد و رفع سماوات و تسخير شمس و قمر و بان دلالت
فرموده بر وحدانيت و كمال قدرت خود در عقب آن ذكر زمين ميكند و آنچه در او است
بقوله وَ هُوَ الَّذِي مَدَّ الْأَرْضَ و او
است آنكه بكشيد زمين را بر روى آب يعنى بسط آن كرده بطول و عرض بعد از آنكه مجتمع
بود در زير كعبه تا حيوان بر آن منقلب شود و اقدام آن بر آن ثابت شود وَ جَعَلَ فِيها و بيافريد در آن رَواسِيَ كوههاى محكم پاى بر جا را كه
ميخ زميناند اين جمع راسيه است مشتق از (رسى اذا ثبت) و تا براى مبالغه است يا
صفة جبل است يعنى كوههاى پا بر جا را بيافريد تا آنكه زمين بر روى آب قرار گيرد و
متحرك نشود وَ أَنْهاراً و پيدا كرد در زمين جويهاى
آب روان ضم انهار بر جبال بجهت آنست كه كه جبال اسباب تولد انست وَ مِنْ
نام کتاب : تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين نویسنده : كاشانى، ملا فتح الله جلد : 5 صفحه : 88