responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين نویسنده : كاشانى، ملا فتح الله    جلد : 5  صفحه : 82

در بعضى تفاسير آمده كه چون بيست و سه سال از وفات يعقوب بر آمد در واقعه ديد كه پدر او را ميگفت كه اى يوسف بغاية مشتاق لقاى توام بشتاب تا سه روز ديگر نزد من ايى يوسف از خواب در آمده برادران را طلبيد و وصيتها كرد يهودا را ولى عهد ساخته فرزندان را بدو سپرد بطريق مناجات گفت‌ رَبِ‌ اى پروردگار من‌ قَدْ آتَيْتَنِي‌ بدرستى كه دادى مرا مِنَ الْمُلْكِ‌ بعضى از پادشاهى و مملكت‌دارى كه آن پادشاهى مصر است‌ وَ عَلَّمْتَنِي‌ و بياموختى مرا مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحادِيثِ‌ از تعبير خوابها و يا احكام حلال و حرام و شرايع اسلام اين من نيز براى تبعيض است زيرا كه همه تاويل بودى نداده بودند فاطِرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ‌ اى پديد آورنده آسمانها و زمين‌ها أَنْتَ وَلِيِّي‌ تو يار من و متولى كار منى‌ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ در اينسراى و در آن سراى‌ تَوَفَّنِي مُسْلِماً بميران مرا در حالتى كه گردن نهاده باشم امر تو را يعنى مرا مسلمان بميران‌ وَ أَلْحِقْنِي‌ و در رسان مرا بِالصَّالِحِينَ‌ بپدران شايسته من يا بعامه صلحا در رتبه و كرامت آورده‌اند كه بعد از سه روز از واقعه كه ديده بود بروضه وصال انتقال فرمود إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ‌ و او را در رود نيل دفن كردند و در صندوقى از رخام و سبب آن بود كه چون وفات كرد اهل مصر با يكديگر مخالفة كردند هر يكى مى‌گفتند كه ما او را در محله خود دفن ميكنيم تا آنكه نزديك بود كه كار بمقاتله كشد پس قرار دادند كه او را در رود نيل دفن كنند تا آب بر او بگذرد و بهر محله كه ميرسد بركت و خير يوسف بآنمحله ميرساند و چون موسى مبعوث شد او را از آنجا بيرون آورد و در مقبره اباء او دفن كرد و حقتعالى بعد از اتمام قصه يوسف خطاب بحضرت صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم كرده فرمود كه‌ ذلِكَ‌ آنچه ياد كرده شد از قصه يوسف‌ مِنْ أَنْباءِ الْغَيْبِ‌ از خبرهاى غيب است كه ما بجهت ظهور دلايل اعجاز نُوحِيهِ إِلَيْكَ‌ وحى ميكنيم آن را بتو بعد از آن اجراء دليل ميكند بر آنكه آن از اخبار غيبى است بقوله‌ وَ ما كُنْتَ لَدَيْهِمْ‌ و تو نبودى نزديك برادران يوسف‌ إِذْ أَجْمَعُوا أَمْرَهُمْ‌ آن هنگام كه جمع كردند رايهاى خود را بر افكندن يوسف بچاه‌ وَ هُمْ يَمْكُرُونَ‌ و ايشان مكر ميكردند بيعقوب و يوسف عليها السلام تا يوسف را از پدر جدا سازند و با خود ببرند و چون تو آنجا نبوده و مكذبان تو ميدانند كه از كسى نشنيده و از آن خبر ميدهى بر وجهى كه بوده پس اين دليلى روشن است بر آنكه بوحى الهى‌

نام کتاب : تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين نویسنده : كاشانى، ملا فتح الله    جلد : 5  صفحه : 82
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست