responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين نویسنده : كاشانى، ملا فتح الله    جلد : 5  صفحه : 64

چون ندا بسمع فرزندان يعقوب رسيد قالُوا گفتند وَ أَقْبَلُوا عَلَيْهِمْ‌ در حالتى كه روى آوردند بغلامان يوسف كه شما ما ذا تَفْقِدُونَ‌ چه چيز گم كرده‌ايد كه ميجوئيد قالُوا نَفْقِدُ گفتند ميجوئيم‌ صُواعَ الْمَلِكِ‌ مشربه ملك را كه پيمانه غله نموده بود و اشتقاق آن از صاع است كه وزنى معين است و بعد از آن منادى ايشان گفت با كاروانيان كه‌ وَ لِمَنْ جاءَ بِهِ‌ و براى هر كس كه بياورد آن را حِمْلُ بَعِيرٍ شتروار طعام است‌ وَ أَنَا بِهِ‌ و من كه ندا كننده‌ام‌ زَعِيمٌ‌ گفتيم و ضامن آن و در اين دليلست بر جواز جعاله قبل از تمامية عمل‌ قالُوا تَاللَّهِ‌ قسم بمعنى تعجب است و تا بدل با است مختص باسم اللَّه يعنى بر وجه تعجب گفتند كه بخداى‌ لَقَدْ عَلِمْتُمْ‌ شما ميدانيد كه ما مردم امينيم و بضاعتى كه در بار ما نهاده بودند در نوبت اول چون اين كرة كه بيامديم باز آورديم و مى‌بينيد كه دهن شتران بربسته‌ايم تا از زرع كسان نخورند ما جِئْنا نيامده‌ايم ما از كنعان‌ لِنُفْسِدَ تا تباه‌كارى كنيم‌ فِي الْأَرْضِ‌ در زمين مصر و مال مردم را بنا حق در تصرف خود در آوريم‌ وَ ما كُنَّا و نبوده‌ايم و نيستيم ما سارِقِينَ‌ دزدان و دزدى كار ما نيست‌ قالُوا گفتند ملازمان يوسف‌ فَما جَزاؤُهُ‌ پس چيست جزاى دزدى‌ إِنْ كُنْتُمْ كاذِبِينَ‌ اگر باشيد دروغ‌گويان در ابراء ذمة خود يعنى شما مى‌گوييد كه ما دزد نيستيم اگر رخت ما در ميان بار شما پيدا شود آن را چه مكافات باشد قالُوا جَزاؤُهُ‌ گفتند جزاى سارق در دين‌ مَنْ وُجِدَ فِي رَحْلِهِ‌ گرفتن آن كس است كه يافت شود مال دزديده در بار او فَهُوَ جَزاؤُهُ‌ پس او جزاى دزديست يعنى او را يك سال ببندگى بايد گرفت در دين پدر ما اين كلام براى تقرير حكم مذكور است و الزام آن و يا خبر من است و ذكر فاء جهت تضمن معنى شرط و يا جواب من است اگر شرطيه باشد و جمله خبر جزاؤه بر اقامت ظاهر در مقام ضمير كانه قيل (جزاؤه من وجد فى رحله فهو هو) كَذلِكَ نَجْزِي الظَّالِمِينَ‌ همچنين پاداش ميدهيم ستم كاران را يعنى دزدان را پس بجهت تحقيق اينمعنى ايشان را باز گردانيدند بمصر و بر در بارگاه ملك بازداشتند فَبَدَأَ پس آغاز كرد ندا كننده و گفته‌اند يوسف‌ بِأَوْعِيَتِهِمْ‌ بباردانهاى ايشان‌ قَبْلَ وِعاءِ أَخِيهِ‌ پيش از باردان برادر او يعنى بنيامين جهت رفع تهمت پس چيزى در آن نيافتند و آن گاه بتجسس باردان‌

نام کتاب : تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين نویسنده : كاشانى، ملا فتح الله    جلد : 5  صفحه : 64
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست