responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين نویسنده : كاشانى، ملا فتح الله    جلد : 5  صفحه : 58

أَنِّي أُوفِي الْكَيْلَ‌ آن را كه من تمام ميپيمايم پيمانه را و حق كسى را باز نميگيرم‌ وَ أَنَا خَيْرُ الْمُنْزِلِينَ‌ و من بهترين فرود آرندگانم يعنى در فرود آوردن مهمانان و اكرام و احسان با ايشان دقيقه فرو گذاشت نمى‌كنم‌

فَإِنْ لَمْ تَأْتُونِي بِهِ‌ پس اگر نياريد بمن آن برادر را فَلا كَيْلَ لَكُمْ عِنْدِي‌ پس شما را نزديك من مكيلى نيست يعنى طعام‌ وَ لا تَقْرَبُونِ‌ و نزديك مشويد بمن و در ولايت من ميائيد و گرد من مگرديد اين نهى است يا نفى معطوف بر جزاء شرط قالُوا گفتند سَنُراوِدُ عَنْهُ أَباهُ‌ زود باشد كه مراوده كنيم از او با پدر يعنى بجد تمام تدبير و حيله كنيم با پدر تا برادر را از دست او انتزاع كنيم‌ وَ إِنَّا لَفاعِلُونَ‌ و بدرستى كه ما كنندگانيم آن چيزى را كه مى‌گوييم و در آن باب سستى و اهمال نكنيم‌ وَ قالَ‌ و گفت يوسف‌ لِفِتْيانِهِ‌ مر غلامان خود را كه كيل غلات تعلق بديشان داشت‌ اجْعَلُوا بِضاعَتَهُمْ‌ بنهيد بار ايشان را كه ببهاى گندم آورده‌اند و گويند كه آن اديمى و كفشى چند بود يوسف نخواست كه گندم ببها بديشان فروشد فرمود كه بضاعت‌هاى ايشان را درج كنند فِي رِحالِهِمْ‌ در باردانهاى ايشان و ديگر دالست كه ديانت ايشان اقتضاى آن خواهد كرد كه آن بضاعت‌ها چون ثمن گندم بود باز آرند با پدر باز پس فرستد و از اين جهت گفت كه‌ لَعَلَّهُمْ يَعْرِفُونَها شايد ايشان بشناسند بضاعت خود را يعنى حق رد آن را إِذَا انْقَلَبُوا چون باز گردند إِلى‌ أَهْلِهِمْ‌ بسوى كسان خود و بار بگشايند لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ‌ شايد كه باز گردند و برادر مرا بيارند فَلَمَّا رَجَعُوا پس آن هنگام كه بازگشتند فرزندان يعقوب‌ إِلى‌ أَبِيهِمْ‌ بسوى پدر خود پدر گفت احوال شما چون گذشت با ملك مصر گفتند اى پدر ما وصف كرم و احسان و فضل ملك مصر نتوانيم كرد با ما چندان احسان و كرم و انعام كرد كه اگر يكى از فرزندان يعقوب بودى همانا بيش از آن نكردى يعقوب گفت شمعون كو قالُوا يا أَبانا گفتند اى پدر ما مُنِعَ مِنَّا الْكَيْلُ‌ منع كرده شد از ما پيمودن طعام يعنى ملك مصر حكم كرد كه ديگر طعام بر ما نه‌پيمايد اگر بنيامين را نبريم و شمعون را بگرو نزد خود نگه داشت تا بنيامين را نزد او بريم‌ فَأَرْسِلْ مَعَنا پس بفرست با ما أَخانا برادر ما را نَكْتَلْ‌ تا فرا گيريم مكيل را از براى خود و براى او وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ‌ و بدرستى كه ما مرا او را نگه‌دارانيم از رسيدن مكروه بوى يعقوب گفت ملك مصر چگونه‌

نام کتاب : تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين نویسنده : كاشانى، ملا فتح الله    جلد : 5  صفحه : 58
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست