responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين نویسنده : كاشانى، ملا فتح الله    جلد : 5  صفحه : 55

پسر اسحاق (ذبيح اللَّه) است و او پسر ابراهيم (خليل اللَّه) است گفت (صدقت) يا يوسف پس با او مواكله و مشاربه ميكرد پس چون يك سال بر آمد تاج مكلل بر سر او نهاده و جامه و خاصه خود در او پوشانيد و شمشير خاص خود حمايل او كرد و او را بر تخت مرصع بياقوت نشاند و قبه از استبرق بر بالاى سر او بزد و درازى آن سى گز و پهناى آن ده گز و سى بستر بر سرير افكند و او را بر آن نشاند و امرا و سلاطين خود را بخدمتكارى او نصب كرد و خود در خانه بنشست و زمام پادشاهى بكف كفايت او داد و كار مصر باو گذاشت و در آن سال قحط عزيز فوت شد ملك بالتماس تمام زليخا را بيوسف داد بر تفصيلى كه مذكور شود چون زليخا بعد از معاودت نور بصرى بدعاى يوسف عليه السلام طنطنه و كوكبه يوسف را بديد گفت سبحان من جعل الملوك بالمعصية عبيدا و العبيد بالطاعة ملوكا و چون يوسف باو خلوت كرد او را بكر ديد منشأ آن پرسيد جواب داد كه عزيز عنين بود و او را رجوليت نبود پس حقتعالى يوسف را از او دو پسر ارزانى داشت ميشا و افرائيم روزى با زليخا گفت كه اينمرتبه كه اكنون ما داريم بهتر است يا آنچه مرا بآن استدعا ميكردى زليخا گفت اى صديق مرا بآن ملامت مكن كه من زنى بودم جوان در نعمت پرورده شده با جمال و مال و شوهر مرا بزنان ميلى نبود و هرگز پيراهن من نميگشت و تو نيكوتر از اهل روزگار من بودى و بجهت فرط محبت تو ببلايى گرفتار شدم كه هيچكس بآن مبتلا نبوده القصه پادشاهى بر يوسف قرار گرفت و همه مردمان روزگار محكوم حكم او شدند كما قال‌ وَ كَذلِكَ‌ و همچنين كه يوسف را از بند و زندان خلاصى داديم و او را مقرب پادشاه العصر گردانيديم‌ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِي الْأَرْضِ‌ جاى داديم مر يوسف را در زمين مصر يعنى متمكن ساختيم يوسف را بحكومت و پادشاهى‌ يَتَبَوَّأُ مِنْها جاى ميگرفت از اين زمين كه چهل فرسخ در چهل فرسخ عرصه داشت يعنى تصرف ميكرد در آن‌ حَيْثُ يَشاءُ هر جا كه ميخواست‌ نُصِيبُ بِرَحْمَتِنا ميرسانيم رحمت خود را از نعم دين و دنيا و صورى و معنوى‌ مَنْ نَشاءُ هر كه را كه ميخواهيم‌ وَ لا نُضِيعُ‌ و ضايع و باطل نميگردانيم‌ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ‌ مزد نيكوكاران را در دنيا و آخرت‌ وَ لَأَجْرُ الْآخِرَةِ و هر آينه مزد آخرت از حيثيت بقا و دوام‌ خَيْرٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا بهتر است مر آنان را كه گرويده‌اند بخداى‌ وَ كانُوا يَتَّقُونَ‌ و هستند كه پرهيز ميكنند از فواحش چون يوسف كه باحسان و تقوى از تحت چاه بتخت و جاه رسيد القصه يوسف مهمات ملكى پيش گرفته حكم كرد كه مردم بزراعت اشتغال نمودند و انبارخانهاى عالى بنا كردند و هفت سال از هر غله كه‌

نام کتاب : تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين نویسنده : كاشانى، ملا فتح الله    جلد : 5  صفحه : 55
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست