responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين نویسنده : كاشانى، ملا فتح الله    جلد : 5  صفحه : 424

دانستى كه ترا يا اعمال بندگان را فراموش نكرده بر عبادت خود ثابت قدم باش و بدير آمدن وحى و استهزاء كفره يا بشدايد و مشاق عبادت دلتنگ مشو تعديه اصطبار به لام بجهت تضمن معنى ثبات است كقولك (للمحارب اضطرب لقرنك) پس بجهت تقرير امر بعبادت انكار مثليت خود و اثبات وحدت خود ميفرمايد كه‌ هَلْ تَعْلَمُ‌ آيا ميدانى‌ لَهُ سَمِيًّا مر خداى را مانندى كه او را اله توان گفت يا همنامى يعنى ميدانى كه كسى را غير او اللَّه نام بوده باشد و اين از جمله سطوات آثار الهى و غيرت احدى است كه هيچ كس از اهل شرك معبود خود را اللَّه يا رحمن نام ننهاده‌اند بلكه اله گفته‌اند و از غيرت الوهيت و صمديت او است كه اين اسم سامى را از تصرف كفار در آن و تسميه بتان بدان در حصن حصين خود محفوظ داشته و زبان اهل ايمان را در نعمت و رحمت و سرا و ضرا بتكرار اين نام نامى جارى گردانيده از كلبى مرويست كه معنى آنست كه اى محمد (ص) آيا ميدانى احدى را كه مستحق اين باشد كه او را اله و خالق و رازق و مجيب و مميت و محيى و قادر بر ثواب و عقاب توان گفت غير از او يعنى چون دانسته كه هيچ كس مثل او نيست و هيچ احدى مستحق عبادت نيست غير از او پس چاره نيست از تسليم شدن و امتثال نمودن مرا مر او را و اشتغال نمودن بعبادت او و اصطبار بر مشاق او آورده‌اند كه ابى بن خلف جمحى يا وليد بن مغيرة روزى نزد رسول (ص) آمد و بر سبيل انكار و استهزا گفت آيا چون بميرم مرا از گور زنده كنند و روايتى آنست كه استخوان‌هاى پوسيده ريزيده شده ميت را بدست گرفت و نزد رسول (ص) آورد و بر دست بماليد تا آرد شد و باد در آن دميد تا همه چون گرد پراكنده شد و بطريق استبعاد گفت اى محمد تو دعوى ميكنى كه اين زنده شود حق سبحانه رد قول او كرده اين آيه فرستاد وَ يَقُولُ الْإِنْسانُ‌ و ميگويد آدمى يعنى ابى يا وليد و ميتواند بود كه الف لام از براى جنس باشد چه اينقول در ميان ايشان واقع شده اگر چه همه قائل آن نشده‌اند و نظير اينست كه ميگويند بنو فلان قتلوا فلانا با آنكه قاتل يكى از ايشان يا بعضى از ايشان بوده باشد پس معنى آنست كه در ميان آدميان گفته ميشود كه‌ أَ إِذا ما مِتُ‌ آيا در وقتى كه بميرم‌ لَسَوْفَ أُخْرَجُ‌ هر آينه زود باشد بيرون آورده شوم از خاك يا از حالت موت و فنا حَيًّا در حالتى كه زنده باشم يعنى چگونه تواند بود كه مرده زنده شود و از خاك بيرون آيد و از حالت ممات بحالت حياة آيد تقديم ظرف و ايلاى آن در يلى حرف انكار بجهت آنست كه منكر حياتيست كه بعد از ممات باشد و انتصاب آن بفعليست كه مدلول عليه آنست به اخرج و تقدير اينكه اذا مت بعث و نميتواند بود كه ناصب آن اخرج باشد زيرا كه ما بعد لام عمل در ما قبل آن نميكند و لام در اينمقام محض تاكيد

نام کتاب : تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين نویسنده : كاشانى، ملا فتح الله    جلد : 5  صفحه : 424
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست