responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين نویسنده : كاشانى، ملا فتح الله    جلد : 5  صفحه : 381

صرف‌اند و مانند اينست يموت بن مضرع كه از محدثين بوده و اظهر آنست كه لفظ عجمى است حاصل كه حق سبحانه و تعالى بواسطه جبرئيل يا ملك ديگر يا بطريق خلق صوت در جسم باو ندا كرد كه اى زكريا ما مژده ميدهيم تو را به پسرى كه نام او يحيى باشد لَمْ نَجْعَلْ لَهُ‌ بيافريديم او را مِنْ قَبْلُ‌ پيش از اين زمان‌ سَمِيًّا همنامى يعنى هيچكس قبل از او باين اسم مسمى نبوده و اينموجب مزيت شرف او است و نزد سعيد بن جبير سمى بمعنى مثل و شبيه است يعنى هيچ كس پيش از او بصورت و هيئت او خلق نكرده بوديم و تسميه مثل بسمى جهت آنست كه هر يك از متماثل و متشاكل بسبب تشاكل و تماثل باسم صاحب خود مسمى ميشود پس باين جهت هر يك سمى صاحب خود باشند و از مجاهد روايت است كه بجهت آن مثلش نبود كه نه معصيت كرد و نه قصد معصيت نمود و اين بمذهب اهل البيت صحيح نيست بجهت وجوب عصمت همه انبيا بدلايل واضحه و براهين لايحه پس همه پيغمبران در اينصفت مثل يكديگر بوده باشند و گويند عدم مثليت او بجهت آن بود كه حصور بود و اصلا مايل بزنان نبود يا از آن حيثيت كه از زن عاقر در وجود آمد و هيچ فرزند از زن عقيم حاصل نشده مگر او يا بجهت آنكه حق سبحانه متولى تسميه وى شد و آن را بابوين وى باز نه گذاشت و يا باعتبار وفور علم و كثرت حكمت و فضيلت او از ابى عبد اللَّه عليه السلام منقولست كه‌

كذلك الحسين (ع) لم يكن له من قبل سميا و لم تبك السماء الا عليهما اربعين صباحا

يعنى هم چنان كه يحيى را سمى نبود امام حسين (ع) را نيز قبل از او سمى نبود و آسمان گريه نكرد بر هيچ كس مگر بر يحيى و حسين عليهما السلام كه چهل صباح بر اين هر دو گريه كرد و بگريست وى را گفتند كه گريه آسمان بچه طريق بود گفت وقتى كه آفتاب طلوع ميكرد و غروب مينمود سرخ بود و قاتل يحيى ولد الزنا بود و قاتل حسين نيز ولد الزنا بود و سفيان بن عيينه از على بن الحسين عليهما السلام روايت كرده كه فرمود در وقتى كه از مدينه بعراق مى‌آمديم در هيچ منزلى و در هيچ مسيرى نبود الا پدرم ذكر يحيى ابن زكريا ميكرد روزى گفت كه‌

من هوان الدنيا على اللَّه عز و جل راس يحيى بن زكريا اهدى الى بغى من بغايا بنى اسرائيل‌

از جمله خوارى و رسوايى دنيا آن بود كه سر يحيى بن زكريا را بهديه نزد زن زانيه نابكار از بغات بنى اسرائيل فرستادند ثعلبى آورده كه حق سبحانه ذكر قبل از آن جهت فرموده كه اراده او تعلق گرفته بود كه بعد از او كسى بظهور آورد كه او را بامور متعدده مخصوصه اختصاص دهد و اسم سامى او را از نام همايون فرجام خود مشتق سازد (و شق له من اسمه ليجليه فذر العرش محمود و هذا محمد صلى اللَّه عليه و آله) القصه چون زكريا بشارت فرزند شنيد از روى تعجب و استعلام نه بر وجه استبعاد از قدرت او سبحانه‌ قالَ‌

نام کتاب : تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين نویسنده : كاشانى، ملا فتح الله    جلد : 5  صفحه : 381
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست