responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين نویسنده : كاشانى، ملا فتح الله    جلد : 5  صفحه : 380

بر آنچه نقل كرده ميشود از مورث بوارث از اموال و در غير اموال استعمال نميكنند مگر بر طريق مجاز و توسع و از حقيقت بمجاز عدول كردن بدون دليل جايز نيست و ديگر آنكه زكريا بعد از اين فرمود وَ اجْعَلْهُ رَبِّ رَضِيًّا يعنى بگردان فرزند مرا شايسته و پسنديده كه از قول و عمل او راضى باشى و هميشه مطيع و منقاد فرمان تو باشد و متمثل بامر تو پس اگر ارث محمول بر نبوت باشد ذكر اين بعد از آن مستدرك و بيمعنى بود و لغو و عبث باشد هم چنان كه مستحسن نيست كه كسى بگويد اللهم ابعث الينا نبيا و اجعله عاقلا مرضيا فى اخلاقه زيرا كه هر گاه محلى باشد بمنصب نبوت پس البته متصف به رضا خواهد بود بآنچه اعظم از آنست و مقوى قول مذكور است كه زكريا (ع) تصريح فرموده بآنكه ميترسم از بنى اعمام بعد از فوت خود حيث قال‌ وَ إِنِّي خِفْتُ الْمَوالِيَ مِنْ وَرائِي‌ پس طلب وارث از جهت خوف او بوده از بنى اعمام و اين خوف معقول نيست مگر بمال نه نبوت و علم زيرا كه زكريا اعلم از آن بود بآنكه او سبحانه نبوت و علم و حكمت بكسى دهد كه از اهل آن نبود و اين هم معقول نيست كه خوف او از جهت اين بوده باشد كه حقتعالى يكى از بنى اعمام او را كه استحقاق نبوت نداشته باشد پيغمبرى دهد فحينئذ مراد بارث مال باشد پس اينكه مخالف از پيغمبر (ص) نقل كرده‌اند كه آن حضرت فرمود

نحن معاشر الانبياء لا نورث ما تركناه صدقه‌

محض افترا و بهتان باشد و عين عناد و طغيان و لهذا چون سيدة النساء را (س) باين حديث موضوع مصنوع از باغ فدك منع كرده‌اند در رد آن استشهاد فرمود بآيه‌ يَرِثُنِي وَ يَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ‌ و استدلال بآنكه گويند دختر حجب عصبه نكند از ميراث به اينكه زكريا طلب پسر كرد و گفت وليا و نگفت وليه باطلست براى آنكه محبت ولد ذكر در طباع مركوز است و همه كس طالب آنست نه ولد انثى بجهت اين وليا گفت و ديگر آنكه ولى اسم جنس است پس مراد از آن مطلق ولد صالح است خواه مذكر و خواه مؤنث حاصل كه زكريا جهة خوف آنكه مبادا ميراث او منتقل به بنى اعمام وى شود كه از فساق بنى اسرائيل‌اند و ايشان آن را در فسق و فجور و انواع معاصى صرف نمايند و سبب تقويت و اعانت ايشان شود در مزيت فسق و كثرت معصيت از حق سبحانه طلب فرزند صالح كرد كه اعمال و اخلاق او مرضى او سبحانه باشد و بعد از دعا سر بسجده نهاد و تضرع ميفرمود كه ناگاه نادى كرم ربانى از روى وعده دادن باجابت دعاى او ندا كرد باو كه‌ يا زَكَرِيَّا إِنَّا نُبَشِّرُكَ‌ اى زكريا بدرستى كه ما بشارت ميدهيم تو را بِغُلامٍ اسْمُهُ يَحْيى‌ بپسرى كه نام او يحيى است و تسميه وى به يحيى بجهة آنست كه زنده شد از رحم عاقرى كه در حكم ميت بود يا رحم مادر وى كه در عقريت مانند مرده بود از جهت او زنده گشت و يا دين خدا بدعوت او حياة يافت و اينوجه تسميه بر تقدير آنست كه يحيى لفظ عربى باشد پس آن مثل (يعمر و يعيش بود) كه از اسماى منع‌

نام کتاب : تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين نویسنده : كاشانى، ملا فتح الله    جلد : 5  صفحه : 380
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست