responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين نویسنده : كاشانى، ملا فتح الله    جلد : 5  صفحه : 368

در حديث آمده كه صنفى از ايشان بر مثال شجره ازدند و آن شجريست در ولايت شام طول آن صد و بيست گز و صنفى طول و عرض ايشان مساويست و صنفى چنان‌اند كه از يك گوش فراش و از يك گوش لحاف سازند شقيق بن عبد اللَّه روايت كند كه من از رسول (ص) حديث ياجوج و ماجوج پرسيدم فرمود كه ايشان هزار هزار امت‌اند كه هيچ يك نميرند تا هزار فرزند نيارند و هر يك از ايشان چنان شوند كه اسلحه بردارند و كارزار كنند گفتند ما را صفت ايشان كن فرمود ايشان سه صنفند صنفى ببالا صد و بيست گز و صنفى درازى ايشان از پهناى ايشان فرق نتوان كرد و صنفى بزرگ گوش‌اند كه از يك گوش لحاف كنند و از ديگرى فرش سازند و بهيچ حيوان نرسند كه او را ندرند و هر كه از ايشان بميرد بخورند و چون در آخر الزمان خروج كنند مقدمه ايشان بشام باشد و دنباله بخراسان و جويهاى مشرق و مغرب و درياى طبرستان بخورند وهب بن منبه روايت كند كه اسم ذو القرنين اسكندر بود بنده صالح و خداى ترس و فرمان‌بردار حق تعالى باو وحى كرد كه من تو را مبعوث خواهم ساخت بر جميع امم مختلف اللغات كه در عالم منتشرند از جانب جنوب و شمال و غرب و شرق جنوبى را تأويل ميگويند و شمالى را هاويل و غربى را و ناسك و شرقى را منسك ذو القرنين گفت بار خدايا اين كارى عظيمست من چگونه از عهده اين امر بيرون آيم و بچه وجه احاطه تمام عالم كنم و علم بلغات مختلفه ايشان پيدا كنم و تو تكليف ما لا يطاق نمى‌فرمايى از حقتعالى ندا آمد كه من تو را چندان قوت دهم كه باين كار قيام توانى نمود و دلترا روشن كنم و جميع حواس تو را قوت دهم و تو را نصرت فرمايم تا از هيچكس نترسى و مخذول نشوى و طرق عالم بر تو بگشايم و هيبت تو در دلها افكنم و نور و ظلمت را مأمور تو گردانم نور از پيش تو هادى تو باشد و ظلمت در پشت تو حصارى باشد ذو القرنين گفت من مطيع و منقاد امر توام پس بر طريقى كه مذكور شد قصد غرب كرد و بجمعى رسيد كه آنها را ناسك خوانند آنها را ديد كه عدد ايشان جز خدا نمى دانست با زبان‌هاى مختلف ظلمت بر ايشان گماشت تا گرد ايشان در آمده تا ايشان مضطر شدند و بعد از آن خود را در ميان ايشان راه داد و آنها را با خداى دعوت كرد قومى ايمان آوردند و بيشتر بر كفر ماندند مؤمنان بلشگر خود آورده كافران را در ظلمت بگذاشت تا اسير ظلمات شد راه بطعام و شراب نبردند بزنهار آمده ايمان آوردند و جمله مغرب زمين را مسخر كرد و با لشگر عظيم روى بجانب راست آورد و نور از پيش و تاريكى در پس قصد هاويل كرد تا بكنار رودخانه بزرگ رسيد و درياها پيش آمد حقتعالى الهام داد تا الواح بسيار ساخت و بهم زد و كشتيها ساخته بمقدار حاجت از دريا گذشت بفرمود تا لوحها را از يكديگر جدا كرده هر يكى را برداشتند و چون بدرياى ديگر رسيدند باز كشتى ساختند و از آنجا هم مرور كردند تا بمقصد رسيد و بآن جماعت نيز همان معامله كرد كه با اهل مغرب‌

نام کتاب : تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين نویسنده : كاشانى، ملا فتح الله    جلد : 5  صفحه : 368
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست