نام کتاب : تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين نویسنده : كاشانى، ملا فتح الله جلد : 5 صفحه : 367
بر ايشان گماشت تا ايمان آوردند يا آنكه امر ذى القرنين همچنين بود
كه وصف كرديم از رفعت مكان و بسط ملك پس از آن جانب قطر ايمن روان شد و بقومى رسيد
كه ايشان را تاويل خوانند و با ايشان نيز همان سلوك نمود كه با قوم هاويل نموده
بود وَ قَدْ أَحَطْنا و بدرستى كه ما احاطه كرده بوديم
يعنى علم ما را رسيده بود بِما
لَدَيْهِ بآنچه
نزديك او بود خُبْراً از روى آگاهى يعنى بجميع لشگر و
ادوات حرب و اسباب جهانگيرى ذو القرنين و بظواهر و بواطن آن عالم بوديم و ذكر لديه
اشارتست بحسن ثنا بر رضاى الهى بافعال او بجهت امتثال او در همه احوال با مر ذى
الجلال يا مراد آنست كه كثرت جنود و عدد اسباب سياست او بر وجهى رسيده بود كه
احاطه نكرده بود بآن مگر خداوند لطيف خبير
ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَباً
پس اسكندر از پى در آمد بسبى يعنى متابعت طريقى ديگر كرد كه ميان مشرق و مغرب بود
از جنوب يا شمال حَتَّى إِذا بَلَغَ تا چون رسيد بر زمين منقطع ارض
ترك بَيْنَ السَّدَّيْنِ ميان دو كوه كه از پس آنها زمين
ياجوج و ماجوج است و گويند مراد و جبلاند كه در ميان ارمنيه و آذربايجان است و
اول اصحست وَجَدَ مِنْ دُونِهِما يافت در پيش آن دو كوه قَوْماً
گروهى را با هيئتهاى عجيب و شكلهاى غريب
لا يَكادُونَ نزديك
نبودند كه بجهت غرابت لغت و قلت فطنة ايشان يَفْقَهُونَ قَوْلًا دريابند سخنى را و كسى نيز از لشگر ذو القرنين سخن ايشان را
در نمييافت قالُوا يا ذَا
الْقَرْنَيْنِ
گفتند يعنى مترجم ايشان گفت اى ذو القرنين و يا برموز و اشارت اعلام ذو القرنين
كردند كه إِنَّ يَأْجُوجَ وَ
مَأْجُوجَ بدرستى
كه قوم ياجوج و ماجوج مُفْسِدُونَ فِي
الْأَرْضِ تباهى
كنندگاناند در زمين هر گاه كه از پس اين كوهها بيرون آيند از گياه آنچه باشد
بخورند و آنچه خشك باشد با خود ببرند و تمام انعام ما را ميكشند و مىخورند و اگر
چهار پا نيابند آدميان را بعوض ميخورند و ايشان دو قبيلهاند از اولاد يافث بن نوح
در عين المعانى آورده كه آدم را احتلام افتاده و معنى او بخاك آلوده شد آدم از آن
حال اندوهناك شد حقتعالى اين دو قوم را از آن خاك بمنى آلوده بيافريد و اين قوليست
باطل چه مذهب حق آنست كه انبيا از احتلام منزهاند و گويند ياجوج از تركاند و
ماجوج از جيل و اين هر دو اسم عجمى اند بدليل منع صرف و گويند اسم عربىاند ماخوذ
از اج الظليم اذا اسرع و اصل ايشان همزه است چنان كه قرائت عاصم است و منع صرف
آنها بجهت تعريف و تانيث است و در اشكال و احوال ايشان اختلاف كردهاند از امير
المؤمنين ع مرويست كه قامت بعضى از ايشان بمقدار شبر است و قد بعضى بغايت دراز و
نام کتاب : تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين نویسنده : كاشانى، ملا فتح الله جلد : 5 صفحه : 367