responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين نویسنده : كاشانى، ملا فتح الله    جلد : 5  صفحه : 36

حُبًّا از روى دوستى شغاف قلب بمعنى پرده دلست يعنى محبت يوسف پرده دل او را شكافته و بدرون او در آمده‌ إِنَّا لَنَراها بدرستى كه ما مى‌بينيم زليخا را فِي ضَلالٍ مُبِينٍ‌ در گمراهى هويدا يعنى دورى از راه صواب و خطاى روشن كه با وجود عزيز شيفته درم خريده خود شده‌ فَلَمَّا سَمِعَتْ‌ پس چون بشنيد زليخا بِمَكْرِهِنَ‌ مكر ايشان را تسميه قول ايشان بمكر باعتبار آنست كه آن را از او اخفا ميكردند هم چنان كه ماكر مكر خود را پنهان كند و يا آنكه غرض ايشان از اين آن بود كه يوسف را ببينند چه يوسف هرگز از خانه بيرون نميآمد و يا آنكه زليخا عشق خود را از ايشان پوشيده و ايشان افشاى آن كردند حاصل كه چون زليخا سخن ايشان را شنيد أَرْسَلَتْ إِلَيْهِنَ‌ فرستاد بسوى ايشان و استدعاى آن نمود كه بدعوت وى حاضر شوند آورده‌اند كه چهل زن را طلبيد و آن پنج زن كه ملامت او ميكردند در ميان ايشان بودند پس چون بمنزل وى در آمدند مراسم اعزاز بجاى آورد وَ أَعْتَدَتْ لَهُنَ‌ و آماده كرده براى ايشان‌ مُتَّكَأً تكيه‌گاه از بالش لطيف يا مهيا گردانيد طعام پاكيزه يا بساخت مجلس طعام چه در خبر است كه ايشان تكيه زده طعام ميخوردند و گويند متكا طعامى است كه در خوردن احتياج بكارد داشته باشد و در حين بريدن آن منحنى شده تكيه بر چيزى كنند مانند گوشت و اقسام فواكه و بنا بر معنى اخير تسميه متكا بطعام بر سبيل استعاره باشد وَ آتَتْ كُلَّ واحِدَةٍ مِنْهُنَ‌ و داد هر يكى را از زنان‌ سِكِّيناً كاردى تا گوشت ريزه كرده تناول فرمايند و ترنج را بآن بريده دهن بآن خوش سازند پس نزديك يوسف آمده جامه ملمع مرصع در او پوشانيد و تاج مكلل بر فرق او نهاد و بآراستگى تمام و زينت لا كلام او را مزين ساخته محلى گردانيد و گويند جامه سفيد در وى پوشانيد تا زنان نگويند كه حسن يوسف بجهة جامهاى گرانمايه است و مرويست كه زنان را در صفه خانه بنشاند كه يوسف در اندرون آن خانه بود وَ قالَتِ اخْرُجْ عَلَيْهِنَ‌ و گفت بيرون آى بر اين زنان جهت خدمت يا سلام كردن بر ايشان يوسف بجهت آنكه رقبه او بذل عبوديت و انقياد در بند بود ابا نتوانست نمود بالضروره بيرون آمد بيت‌

ز خلوتخانه آن گنج نهفته‌

برون آمد چو گلزار شكفته‌

فَلَمَّا رَأَيْنَهُ‌ پس آن هنگام كه زنان او را ديدند أَكْبَرْنَهُ‌ بزرگ يافتند او را در جمال يعنى حسن او در چشم ايشان گران آمد بيكبار همه شيفته ديدار او گشته از خود فراموش كردند وَ قَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَ‌

نام کتاب : تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين نویسنده : كاشانى، ملا فتح الله    جلد : 5  صفحه : 36
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست