responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين نویسنده : كاشانى، ملا فتح الله    جلد : 5  صفحه : 354

و ياد كن اى محمد (ص) چون گفت موسى‌ الْفِتْيَةُ مر شاگرد و خادم خود را يعنى يوشع كه‌ لا أَبْرَحُ‌ هميشه خواهم رفت در طلب خضر حذف خبر لا ابرح كه اسير است جهت دلالت حال سفر او است بر آن و ما بعد ان كه غايتست نيز دلالت بر اين ميكند يعنى پيوسته سير ميكنم‌ حَتَّى أَبْلُغَ مَجْمَعَ الْبَحْرَيْنِ‌ تا برسم بمجمع البحرين كه مكان او است و آن ملتقاى بحر فارس و روم است در جانب شرق و گويند آن موضع افريقيه است و زاد المسير طبخه مغرب گفته و در بندش نيز گفته‌اند و گويند مراد ببحرين موسى و خضر بودند چه موسى بحر علم ظاهر بود و خضر بحر علم باطن القصه موسى (ع) گفت مى‌روم تا برسم بمنزل او و با يكديگر ملاقات كنيم‌ أَوْ أَمْضِيَ حُقُباً يا مى‌روم زمان دراز كه هشتاد يا هفتاد سال باشد يعنى در اين سفر يا بخضر مى‌رسم يا آنكه مدت متمادى مسافرت مى‌كنم و يا مى‌روم در زمين تا زمانى كه فوات مجمع بر من متيقن شود مراد آنست كه به هيچ وجه روى از اين سفر بر نميتابم (مصرع) دست از طلب ندارم تا كام دل بر آيد پس گفت اى يوشع تو با من موافقت ميكنى در طلب اين بنده صالح يوشع فرمود آرى من با تو موافقم و رفاقت تو را مغتنم مى‌شمارم‌

خوش است آواره‌گى او را كه همراهى چنين دارد

پس يوشع نانى چند و ماهى بريان برداشته به اتفاق موسى روان شدند فَلَمَّا بَلَغا پس آن هنگام كه رسيدند مَجْمَعَ بَيْنِهِما بمجمعى كه ميان دو دريا است آنجا بر صخره كه بر كنار چشمه بود بنشستند موسى در خواب رفت يوشع در چشمه حياة وضو ساخت و قطره از آب وضوى او بر آن ماهى چكيده فى الحال زنده شد و روى بدريا نهاد يوشع متحير گشت و موسى از خواب در آمده تفقد ماهى نموده روى براه نهاد و از غايت تعجيل سفر نَسِيا حُوتَهُما فراموش كردند ماهى خود را اسناد نسيان بهر دو با آنكه ماهى در توشه يوشع بود و او حامل آن بود بر سبيل مجاز است چه ماهى زاد هر دو بود و گويند معنى آنست كه يوشع فراموش كرد ماهى را و موسى فراموش كرد كه بياد يوشع آرد كه ماهى را چه كردى اكثر بر آنند كه مراد به نسيا لازم آنست كه تركست يعنى واگذاشتند موسى و يوشع ماهى را و گفته‌اند كه ماهى از ايشان گم شد و هر چند جستند نيافتند پس نسيا بمعنى لم يتفقدا است يعنى نيافتند ماهى را فَاتَّخَذَ سَبِيلَهُ‌ پس فرا گرفت ماهى راه خود را فِي الْبَحْرِ در دريا سَرَباً مثل سردابه كه در آن توان رفت هر جا كه ماهى بريان ميرفت آب بر بالاى او مرتفع مى‌ايستاد و زمين خشك ميگشت‌ فَلَمَّا جاوَزا پس وقتى كه در گذشتند از مجمع البحرين و آن روز و آن شب رفتند تا روز ديگر چاشتگاه‌ قالَ‌

نام کتاب : تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين نویسنده : كاشانى، ملا فتح الله    جلد : 5  صفحه : 354
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست