responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين نویسنده : كاشانى، ملا فتح الله    جلد : 5  صفحه : 345

كرده زندگانى دنيا را بگياهى كه بآب باران خمير شود و ببالد و بكمال نمو رسد و وقت آن در آيد كه از آن نفع گيرند ناگاه آب از او منقطع گردد و خشك و بى‌فايده بماند و همچنين آدمى در دنيا خوش برآيد و با طراوت و با عيش و عشرت و جوانى و كامرانى باشد و با مال بسيار و فرزندان و خدم و حشم بيشمار همه كارها ساخته و مرادها حاصل گشته ناگاه نعمة او بنقمة مبدل كرد و توانگرى بدرويشى و تندرستى به بيمارى تا در جميع حالات قضيه او منعكس گردد و بعد از آن نامه عمر از عنفوان بپايان رسيده مقتضى اجل در آيد و نهال نهاد آن را بصرصر حوادث اجل خشك سازد و همه خرمنهاى آرزوى او بباد نيستى بر دهد يكى از صلحا گفته وقتى مرا بكوفه شغلى بود بخورنق و سدير بگذشتم سراى نعمان بن منذر ديدم همه خراب شده و چيزى از رسوم و آثار عمارت از او باقى نمانده ساعتى از آن عبرت گرفتم و بر وجه تعجب گفتم (اين سكانك و اين جبير انك و اين اموالك و اين خدمك از هاتفى) شنيدم كه گفت (افناهم حدثان الدهور و الحقب و اهلكهم المصائب و النوب عبد الملك) ابن عمير روايت كند كه من سر حضرت امام حسين (ع) را ديدم در پيش عبيد اللَّه زياد عليه اللعنة نهاده در قصر الاماره كوفه و سر عبيد اللَّه زياد را در پيش مختار و سر مختار را نزد مصعب زبير و سر مصعب پيش عبد الملك مروان و اين همه در مدت دوازده سال ديدم و از حضرت رسالت (ص) مرويست كه‌

ما امتلات دار حبرة الا امتلات عبرة

هيچ سرايى از خرمى پر نشد مگر كه از آب چشم پر شد خالد وليد از دختر نعمان بن منذر پرسيد كه آخر نگويى حال شما كه بآن مرتبه كه در نهاية شوكة و عظمة بود چگونه به اينجا رسيد گفت مجمل سخن آنست كه روزى آفتاب بر آمد هيچ رونده و آرمنده نبود كه در خورنق و سدير مگر كه در زير دست ما بود همين كه آفتاب فرو شد چنان شديم كه هر كه ما را ميديد دل او بر ما ميسوخت پس عاقل بايد كه دل بر زندگى دنيا ننهد و بمال و فرزند و خويش و تبار مغرور نگردد كه‌ الْمالُ وَ الْبَنُونَ‌ مال و پسران‌ زِينَةُ الْحَياةِ الدُّنْيا آرايش زندگانى دنيااند نه زاد قبر و توشه معاد چه باندك زمانى نشانه تير تلف و هدف زوال خواهند بود از رسول (ص) مرويست كه فرمود كه امت من در دنيا بر سه طبقه باشند اول جماعتى كه در جمع مال رغبت نكنند و در ادخار آن سعى ننمايند و از دنيا بسد رمق اكتفاء كنند و توانگرى آخرت خواهند اينجماعت آنانند كه حقتعالى در باره ايشان فرموده كه‌ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ‌ طبقه دوم مال دوست دارند و از پاكترين وجهى جمع كنند و در نيكوترين راهى صرف نمايند و با درويشان مواساة كنند و صله رحم را رعاية كنند و در اجتناب از حرام چنان باشند كه سنگ خوردن دوستتر داشته باشند از مال حرام ايشان نيز بعد از حساب ببهشت در آيند طبقه سوم آنان‌اند كه جمع مال دوست دارند و حلال و حرام‌

نام کتاب : تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين نویسنده : كاشانى، ملا فتح الله    جلد : 5  صفحه : 345
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست