responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين نویسنده : كاشانى، ملا فتح الله    جلد : 5  صفحه : 340

الانفس و تلذ الاعين‌ مُتَّكِئِينَ فِيها در حالتى كه تكيه زدگان باشند در بهشت‌ عَلَى الْأَرائِكِ‌ بر تختها چنان كه عادت متنعمانست‌ نِعْمَ الثَّوابُ‌ نيكو پاداشى است بهشت و نعم آن‌ وَ حَسُنَتْ‌ و نيكو است آن تختها مُرْتَفَقاً از روى تكيه‌گاه يا نيكو است بهشت از روى منزل و آرام گاه بعد از آن براى مطيعان شاكر و عاصيان ناسپاس بيان مثلى ميكند و ميگويد وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا و بيان كن اى محمد (ص) براى مؤمنان و كافران مثلى و آن كدام است‌ رَجُلَيْنِ‌ دو مرد كه برادران بودند از بنى اسرائيل يكى يهودا نام داشت و مؤمن بود و ديگرى قطروس يا قطرس و كافر بود هشت هزار دينار از پدر بديشان به ميراث رسيده بود هر يك چهار هزار تصرف كردند كافر بدان ضياع و عقار و متاع خانه خريد و مؤمن همه را در وجوه خير صرف كرد و از عطاء خراسانى مرويست كه برادر كافر بهزار دينار سراى بخريد برادر مؤمن گفت بار خدايا برادر كافرم در دنيا سرايى را بهزار دينار خريده من از تو در بهشت به هزار دينار سراى ميخرم پس هزار دينار بصدقه داد برادرش به هزار دينار ديگر يراق و اسباب خانه بخريد او گفت منهم هزار دينار خرج اسباب سراى آخرت كنم و آن را تصدق كرد برادرش هزار ديگر ضياع و آب و زمين بخريد او گفت من هم باغ و بستان بهشت بخرم و آن را نيز صدقه نموده برادرش هزار ديگر زنى بخواست وى گفت من هزار ديگر حورى از بهشت ابتياع كنم پس هر چه داشت در راه خدا صرفكرد و حقتعالى از مال حال ايشان خبر ميدهد كه‌ جَعَلْنا لِأَحَدِهِما داديم هر يك را از ايشان يعنى قطرس را جَنَّتَيْنِ مِنْ أَعْنابٍ‌ دو بوستان از تاكهاى انگور وَ حَفَفْناهُما بِنَخْلٍ‌ و محفوف گردانيديم آن را بخرما بنان يعنى درخت خرما گرداگرد آن در آورديم‌ وَ جَعَلْنا بَيْنَهُما و پيدا كرديم ميان آن دو باغ‌ زَرْعاً كشت‌زارى تا آن موضع جامع اقوات و فواكه باشد و متواصل العمارة بشكلى نيكو و ترتيبى تمام‌ كِلْتَا الْجَنَّتَيْنِ‌ آن دو باغ است‌ آتَتْ أُكُلَها بدادى ميوه و محصول خود را بتمامى افراد ضمير جهت افراد كلتا است‌ وَ لَمْ تَظْلِمْ‌ و ستم نكردى يعنى كم نساختى‌ مِنْهُ شَيْئاً از ميوه معهود چيزى را يعنى بر خلاف عادت كه ميوه سالى تمام آيد و سالى ناقص هميشه ميوه آن باغها تمام آمدى و كم و كاست در آن راه نيافتى‌ وَ فَجَّرْنا و روان كرديم‌ خِلالَهُما نَهَراً ميان هر دو بوستان جوى آب تا شرب آن دائمى باشد وَ كانَ لَهُ‌ و بود مر آن كافر را ثَمَرٌ همه ميوه‌ها يعنى غير از انگور و خرما ميوه‌ها داشت‌

نام کتاب : تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين نویسنده : كاشانى، ملا فتح الله    جلد : 5  صفحه : 340
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست