responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين نویسنده : كاشانى، ملا فتح الله    جلد : 5  صفحه : 33

بر او ظاهر شد بر آن جا نوشته بود كه‌ إِنَّ عَلَيْكُمْ لَحافِظِينَ كِراماً كاتِبِينَ‌ يوسف از آن متنبه نشد پس در آيه‌ لا تَقْرَبُوا الزِّنى‌ إِنَّهُ كانَ فاحِشَةً وَ ساءَ سَبِيلًا مشاهده كرد از آن نيز متنبه نشد بعد از آن آيه‌ وَ اتَّقُوا يَوْماً تُرْجَعُونَ فِيهِ إِلَى اللَّهِ‌ مشاهده كرد از اين نيز متاثر نشد حقتعالى جبرئيل را فرمود كه بنده مرا درياب و مگذار كه در خطيئه افتد جبرئيل آمد و انگشت را بدندان ميگزيد همه اين افترا و گمانست بر انبيا و مع ذلك منافى تكليفست و مقتضى بآنكه انبيا مستحق مدح و ذم نباشند بر ترك فعل قبيح زيرا كه اين ترك بر وجه الجا است و الجا منافات دارد بتكليف چه بر ملجاء مدح و ثواب مترتب نيست باتفاق امت و مرويست كه چون زليخا مراودت كرد با يوسف يوسف از او روى بگردانيد و به جانب ديگر نگريست صورت خود و زليخا را ديد كه دست در گردن يكديگر كرده‌اند روى از آن نيز بگردانيد و بسقف نگاه كرد همين ديد كه در هم آويخته‌اند و بهر طرف كه مينگريست همين را مشاهده كرد مضطرب شد بسرعت تمام روى به بيرون نهاد و زليخا در پى او روان شد وَ اسْتَبَقَا الْبابَ‌ و پيشى گرفتند بسوى در حذف حرف جر كه الى است بجهت آنست كه استبقا متضمن ابتدا است مراد آنست كه يوسف بجهت فرار از زليخا ميل خروج كرد و زليخا مسارعت نمود در پى او تا منع او نمايد از خروج و توحيد باب با سبق جمع آن كه‌ وَ غَلَّقَتِ الْأَبْوابَ‌ بجهت آنست كه مراد از اين باب آخرين است كه خارج خانه است چنان كه از كعب الاحبار مرويست كه چون يوسف روى بگريز نهاد و بهر در كه ميرسيد قفل آن بى‌گشاينده وا مى‌شد و بزمين مى‌افتاد تا آنكه بدر آخرين رسيد زليخا باو رسيد دست در او زده پيراهن او را باز پس كشيد وَ قَدَّتْ‌ و دريد در وقت كشيدن‌ قَمِيصَهُ‌ پيراهن يوسف را مِنْ دُبُرٍ از پس آن قد شق است طولا و قط شق است عرضا يعنى زليخا پيراهن يوسف را در طول بدريد وَ أَلْفَيا سَيِّدَها و يافتند هر دو عزيز را لَدَى الْبابِ‌ نزديك در بيرون چون عزيز يوسف و زليخا را مضطرب ديد دانست كه تى روى نموده كه هر دو آشفته‌اند پيش از آن كه بتفحص ايشان مشغول شود زليخا پيش‌دستى كرد و دليرانه بسخن در آمد قالَتْ‌ گفت بعزيز كه‌ ما جَزاءُ مَنْ أَرادَ چيست جزاى كسى كه خواهد بِأَهْلِكَ سُوءاً باهل تو بدى را مراد از اين سخن اين بود كه براءت ذمه كند از گناه و چنان فرا نمايد كه گناه از يوسف است و ميتواند بود كه ماء نافيه باشد يعنى نيست مكافات كسى كه قصد حرم تو كند إِلَّا أَنْ يُسْجَنَ‌ مگر آنكه بزندان كرده شود يعنى پاداش او زندانست‌ أَوْ عَذابٌ أَلِيمٌ‌ يا عذاب دردناك يعنى ادب كردن و زدن بتازيانه اين سخن را بجهت انتقام كشيدن از يوسف از منع مراودت و براءت‌

نام کتاب : تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين نویسنده : كاشانى، ملا فتح الله    جلد : 5  صفحه : 33
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست