responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين نویسنده : كاشانى، ملا فتح الله    جلد : 5  صفحه : 32

اين قول بعد از آن لا طايل و بى‌فايده بود بلكه اين منافى قول مذكور است گوئيم مراد آنست كه عزم يوسف بر منع طبع خود و كراهت داشتن او از آن ببرهان خدا بود كه آن نور عصمت الهى بود و توفيق و لطف او سبحانه در باره او و نيز اگر يوسف در حين مراودت زليخا او را بزدى و بعنف او را از خود دفع كردى ممكن بودى كه مدافعت منجر بقتل زليخا شدى و يوسف را بجهت آن قصاص كردندى و يا تهمت زنا بر وى نهادندى پس ببرهان الهى و لطف حضرت ربانى بر وجه سهولت از او خلاصى يافت و از جمله شواهد داله بر عدم عزم يوسف بمخالطت هم و حمل بميل طبع كه از تحت قدرت خارج است و يا بمعنى منع نفس از مخالطت زليخا قول او است كه‌ إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ‌ و قوله‌ ذلِكَ لِيَعْلَمَ أَنِّي لَمْ أَخُنْهُ بِالْغَيْبِ‌ و قوله تعالى‌ حاشَ لِلَّهِ ما عَلِمْنا عَلَيْهِ مِنْ سُوءٍ و قوله تعالى‌ كَذلِكَ‌ و مانند اين تثبيت ثابت گردانيديم او را بر طريق عفت و عصمت ببرهان روشن‌ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ تا بگردانيم از او بدى را يعنى خيانت در حرم عزيز وَ الْفَحْشاءَ و عمل زشت‌ إِنَّهُ‌ بدرستى كه او مِنْ عِبادِنَا الْمُخْلَصِينَ‌ از بندگان خالص ما است يعنى پاك كرده شده از هر ناشايست و نابايست باطن و ظاهر و از جمله بديها عزم است بر فاحشه كه از اكبر سوء و اعظم قبيح است و منافى خلاصى از قبايح و در مجمع آورده كه علما را در برهان مذكور اختلافست يكى حجت داله بر تحريم زنا از جانب حقتعالى و استحقاق عذاب زانى چه اين صارف بنده مؤمن است از فعل قبيح و اين قول محمد بن كعب است و جبائى دوم اعطاء آداب انبياء و اخلاق اصفيا در عفاف و صيانت نفس از ادناس و اين از ابو مسلم مرويست سوم نبوتست كه عايق است از ارتكاب فواحش و حكمت كه صارفست از قبايح و اين از صادق (ع) مرويست چهارم آنكه در آن خانه بتى بود زليخا در حين مراودت چيزى بر سر آن انداخت يوسف فرمود چرا چنين كردى گفت تا او بر حال ما واقف نشود و بنزد او نباشيم يوسف فرمود

فانا احق ان استحيى من الواحد القهار

پس من سزاوارترم از آن كه شرم دارم از خدايى كه يكتا است و قهار بر عاصيان و اين از على بن الحسين زين العابدين عليهما السلام ماثور است پنجم لطف حق بود باو در زمان مراودت يا پيش از آن بجهة امتناع كردن از معاصى و اين لطف عصمت او بود كه مستلزم تنزيهست از قبايح و امتناع از انواع مقابح و ميتوان بود كه رؤيت بمعنى علم باشد هم چنان كه جايز است كه بمعنى ادراك باشد و اما آنچه ذكر كرده باشد در معنى برهان از اشياء بعيده مثل آنكه از قابلى شنيد كه ميگفت اى پسر يعقوب هم چه مرغى مباش كه او را پرها بوده باشد و چون اين عمل قبيح كند پرهاى او از او جدا شود و قادر نشود بر طيران بمراتب عليه و بدرجات رفيعه و يا آنكه صورت يعقوب در برابر او آمد و انگشت بدندان گرفته و يا كف دست بى‌ساعد

نام کتاب : تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين نویسنده : كاشانى، ملا فتح الله    جلد : 5  صفحه : 32
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست