نام کتاب : تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين نویسنده : كاشانى، ملا فتح الله جلد : 5 صفحه : 31
او كردى و آن برهان بقول اصح نور عصمة الهى و لمعه نبوت يوسفى بود كه
حايل شد ميان يوسف و ميان آنچه سبب خشم خداى بود پس يوسف بقوت نبوت و مدد فتوت در
آن حال خود را نگاه داشت و بدانكه اصحاب حديث و حشويه و ساير مخالفان گفتهاند كه
شيطان بيامد و دست بر پهلوى يوسف نهاد و يك دست بر پهلوى زليخا و ايشان را جمع كرد
در يك خانه و زليخا چندان تضرع و زارى كرد كه دل يوسف را نرم كرد تا عزم بر معصيت
نمود پس همت در هر دو موضع بيكمعنى حمل كردهاند كه آن قصد است بمخالطه و نيز
گفتهاند كه يوسف با زليخا چنان نشست كه زانيان با يكديگر نشستند تا كار بگشودن
ازار رسيد و نشستن او ميان هر دو رجلين زليخا و بپشت افتادن زليخا چون يوسف عزيمت
را در اين امر مصمم كرد حقتعالى برهان باو نمود و آن اين بود كه جبرئيل بانك بر وى
زد و او را ترسانيد و قول ديگر از ايشان آنست كه فرشته بانك بر وى زد و گفت نام تو
در آسمان از جمله صديقانست و پيغمبران و تو در زمين ميخواهى كه باين امر اقدام
نمايى و نيز گفتهاند كه فرشته را ديد بصورت يعقوب كه انگشت بدندان گرفته بود لگد
بر پشت او زد چنان كه آب پشت او از پيشانى او آمد و گويند كه لگد بر سينه او زده
كه شهوت از دست او بيرون جست و بجهة نقض اين شهوت او را يازده فرزند شد نه دوازده
چنان كه يعقوب را بود چون بدلايل عقليه و نقليه و براهين يقينيه ثابت شده كه انبيا
مطهر و معصوم اند از جميع صغاير و كباير و مبرا از قصد ماثم و معاصى پس اقوال
مذكوره محض اقاويل و افترا باشد و عين خطا و قول اهل الحاد (نعوذ باللَّه من هفوات
اللسان و سوء عقايد الجنان) و ميتواند بود كه مراد بهمت ميل طبع و منازعه شهوت
باشد نه قصد اختيارى كه در تحت تكليفست و منع نفس و طبع از آن موجب مدح است و مؤثر
اجر جزيل از ملك جليل و مثل ذلك قولك قتلته لو لم يخف اللَّه و بنا بر اين همت
بمعنى (خطور الشيء بالبال) باشد و اگر چه عزم بآن نباشد چنان كه در جاى ديگر
فرموده إِذْ هَمَّتْ طائِفَتانِ
مِنْكُمْ أَنْ تَفْشَلا وَ اللَّهُ وَلِيُّهُما چه اگر اين همت عزم بودى بر معصيت
حقتعالى ولى ايشان نبودى زيرا كه او سبحانه ولى كسى نيست كه عازم معصيت باشد و
لهذا كسانى كه اين عزم كردهاند در حق ايشان فرمود كه وَ مَنْ يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلَّا مُتَحَرِّفاً
لِقِتالٍ أَوْ مُتَحَيِّزاً
الى قوله وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ و حسن بصرى را از اين آيه سؤال
كردند گفت (اما همها خبث الهم و اما همه فما طبع عليه الرجال من شهوة النساء) پس
اطلاق هم بر يوسف (ع) بمعنى عدم عزم است و ميل طبع كه انسان را با محبوب است مگر
گاهى كه عزم بمعنى دفع باشد چنان كه گذشت و نسبت بزليخا بمعنى عزم است بمخالطت
يوسف اگر گويند لَوْ لا أَنْ رَأى
بُرْهانَ رَبِّهِ
دالست بر آنكه يوسف قصد زليخا كرده باشد بر وجه اختيار باشد چه اگر مراد ان همت
معنى مذكور مىبود ذكر
نام کتاب : تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين نویسنده : كاشانى، ملا فتح الله جلد : 5 صفحه : 31