responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين نویسنده : كاشانى، ملا فتح الله    جلد : 5  صفحه : 236

كه ما وراء آن مسجدى ديگر نيست‌ الَّذِي بارَكْنا آن مسجدى كه بركت كرديم‌ حَوْلَهُ‌ بر گرداگرد آن كه ارض شام است هم بركت دين كه آن را مهبط وحى و معبد انبيا ساختيم و هم بركت دنيا كه محفوف گردانيديم آن را باشجار و انهار و بسيارى ميوه‌ها و فراخى معيشت و ارزانى پس محمد (ص) را برديم‌ لِنُرِيَهُ‌ تا بنمائيم او را مِنْ آياتِنا از دلايل قدرت خود چه در اندك زمانى از مكه بشام رفت و بيت المقدس را مشاهده نمود و انبيا را ديده وقوف بر مقامات ايشان حاصل كرد و بر عجايب و غرائب آسمانها كه بعضى از آن بعد از اين مذكور و مسطور خواهد شد اطلاع يافت و اكثر علما بر آنند كه معراج در سال دوازدهم از مبعث بود و در ماه آن اختلاف كرده‌اند كه ربيع الاولست يا ماه رمضان يا شوال يا ربيع الثانى و اشهر اينها شب بيست و هفتم رجب است و رفتن آن حضرت از مكه ببيت المقدس بنص قرآن ثابت شده و منكر آن كافر است و عروج بر آسمانها و وصول بمرتبه قرب باحاديث صحيحه مشهوره كه بحد تواتر ثابت گشته و هر كه انكار آن كند ضال و مبتدع باشد و معتقد اكثر اهل اسلام آن است كه عروج آن حضرت بجسد و روح و معاد در بيدارى بود و آنان كه در اين قصه ثقل جسد را مانع دانند از صعود ارباب بدعت‌اند و منكر قدرت‌ إِنَّهُ‌ بدرستى كه خداى‌ هُوَ السَّمِيعُ‌ او است شنوا سخنان كفار را در تكذيب معراج و غير آن‌ الْبَصِيرُ بينا باحوال مؤمنان در تصديق و بقولى سميع و بصير بمعنى مسمع و مبصر است يعنى حقتعالى شنوانيد محمد را كلام خود و بنمود او را آيات قدرت و بعضى ضمير را عايد بآن حضرت دادند و در نفحات مذكور است كه بدرستى كه محمد (ص) شنوا بود مر آن چيزى را كه خطابش كردند و بينا بود مر آن چيزى را كه بوى نمودند و در بحر الحقايق آورده كه بنموديم او را از آياتى كه مخصوص است بجلال و جمال ما (انه السميع بسمعنا و البصير ببصرنا) و بيان قصه معراج بروايت انس و مالك و عايشه و ابو هريره و ام هانى و غيرهم با اختلاف الفاظ و اتفاق معانى آنست كه رسول (ص) فرمود كه من بمسجد حرام بودم در حجره خود و ميان خواب و بيدارى كه جبرئيل نزد من آمد و براق آورد كه سوار شو و بروايت ام هانى چنانست كه در آن شب آن حضرت در خانه من بود چون نماز خفتن بگذارد و من نيز با او نماز خفتن بگذاردم و بخفتم و او را در نماز رها كردم و در خواب رفتم و بيدار نشدم تا كه بامداد حضرت مرا بيدار كرد و گفت برخيز اى ام هانى تا تو را حديثى عجيب گويم من برخاستم و نماز بامداد بگذاردم حضرت فرمود كه بدانكه دوش جبرئيل نزد من آمد و فرمود برخيز و تجديد غسل كن و وضو را مجدد ساز من چنان كردم و روايتى ديگر آنست كه آب كوثر را بآب زمزم ممزوج كردند من بآن غسل و وضو كردم و حديث شكافتن و شستن دل قوليست باطل و از عقل و شرع دور چه آن حضرت از جميع قبح و عيب طاهر و مطهر بود پس از منزل برون آمدم فرشته‌

نام کتاب : تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين نویسنده : كاشانى، ملا فتح الله    جلد : 5  صفحه : 236
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست