نام کتاب : تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين نویسنده : كاشانى، ملا فتح الله جلد : 5 صفحه : 193
او از نزول عذاب أَوْ
يَأْخُذَهُمْ يا
بگيرد ايشان را عَلى تَخَوُّفٍ بر خوف و ترسى چنان كه گروهى را
بعذاب هلاك كند و گروهى را رها كند و بعد از آن بهمان عذابى كه ترسيده باشند كه
بايشان رسد هلاك گردند و اكثر مفسران بر آنند كه تخوف بمعنى تنقص است ماخوذ از
تخوفه إذا تنقصه يعنى بگيرد ايشان را بر كم كردن شيء بعد از شيء در انفس و اموال
ايشان تا بر سبيل تدريج همه هلاك شوند و اموال ايشان در معرض تلف آيد فَإِنَّ رَبَّكُمْ پس بدرستى كه پروردگار شما لَرَؤُفٌ
هر آينه مهربانست كه بعقاب تعجيل نكند
رَحِيمٌ بخشاينده و
مهربان كه مهلت دهد ايشان را تا باشد انديشه كنند و براه حق باز آيند و بعد از آن
بيان دلايل قدرت خود ميفرمايد بقوله أَ وَ
لَمْ يَرَوْا آيا
نديدند اين كافران استفهام براى انكار است يعنى البته نظر كردند إِلى ما خَلَقَ اللَّهُ بسوى آنچه آفريده است خداى مِنْ شَيْءٍ
از چيزى يعنى مخلوقاتى كه
يَتَفَيَّؤُا ظِلالُهُ
ميگردد سايههاى ايشان عَنِ الْيَمِينِ
وَ الشَّمائِلِ از
راست و چپ يعنى از هر جانبى توحيد يمين و جمع شمال باعتبار لفظ و معنى است مانند
توحيد ضمير در ظلال و جمع آن در قوله
سُجَّداً لِلَّهِ
در حالتى كه سايههاى ايشان سجده كنندگاناند مر خداى را وَ هُمْ داخِرُونَ و حال آنكه ايشان خوارانند يعنى خاضع و متواضع و مراد بسجود
استسلامست خواه آنكه بطبع باشد يا باختيار يقال (سجدت النخلة اذا مالت لكثرة الحمد
و سجد البعير اذا طاء طاء رأسه ليركب) در تفسير زاهد آورده كه معنى آنست كه اگر
كافران مرا سجده نكنند باختيار سايههاى ايشان مرا بالطبع سجده ميكنند و صاحب مجمع
در تفسير اين آيه گفته كه آيا كفار كه جاحد وحدانيتاند نمينگرند بآنچه آفريدهاند
از شجر و جبل و نبات و غير آن كه سايه او ميگردد از جانب يمين بشمال در حالتى كه
مطيع و فرمانبردار است خداى را بر وجه طبع و معنى تفيئوا ضلال از يمين بشمال آنست
كه چون آفتاب طلوع كرد جميع ظلال اشخاص بر جانب يمين است و چون بوسط السمار سيده
ميل بجانب شمال ميكند و مانند اين ايتست كريمه وَ ظِلالُهُمْ بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ و تفسير آن سمت تحرير يافته و مقصود از
اين آيه تنبيه حق تعالى است بر آنكه همه اشياء متخاضعاند و دلالت دارند بر وجوب
وجود او سبحانه و در انوار آورده كه وَ
هُمْ داخِرُونَ
حالست از ضمير و معنى راجع است بآنكه ظلال بارتفاع شمس و انحداران و يا باختلاف
مغارب و مشارق آن بتقدير الهى از جانبى بجانبى منقاد آن چيزيست كه مقدر شده براى آن
از تفيؤا و يا واقع است بر ارض و ملصق بآن بر هيئت ساجد و اجرام نيز فى نفسها داخر
و صاغرند و منقاد افعالى كه حق تعالى در ايشان ابداع فرموده و جمع داخرون به واو
جهة آنست كه
نام کتاب : تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين نویسنده : كاشانى، ملا فتح الله جلد : 5 صفحه : 193