responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين نویسنده : كاشانى، ملا فتح الله    جلد : 5  صفحه : 181

آورده كه حق سبحانه بر وجه ظاهر در زمين درياها آفريده چون قلزم و عمان و محيط و جز آن و براى عبور بر آن كشتيها مقرر فرموده و از روى باطن در نفس آدمى درياها پديد كرده چون درياى شغل و غم و حرص و غفلة و تفرقه و براى عبور از آن كشتيها تعيين نموده هر كه در كشتى توكل نشيند از درياى شغل بساحل فراغة رسد و هر كه بكشتى رضا در آيد از بحر غم بساحل فرح رسد و هر كه در كشتى قناعة جا كند از درياى حرص بساحل زهد رسد و هر كه در كشتى ذكر نشيند از درياى غفلة بساحل آگاهى رسد و هر كه در كشتى توحيد در آيد از درياى تفرقه بساحل جمعيت رسد پس در بيان نعمت ديگر ميفرمايد وَ أَلْقى‌ فِي الْأَرْضِ‌ و افكند در زمين‌ رَواسِيَ‌ كوه‌هاى بلند و بزرگ‌ أَنْ تَمِيدَ بِكُمْ‌ جهة كرامت آنكه ميل كند بشما زمين يعنى متحرك و مضطرب نگردد و شما را نگرداند و اين بجهة آنست كه زمين قبل از آنكه كوه‌ها مخلوق گردند بالطبع كره حقيقة بسيطه بود كه از شان او تحرك بالاستداره است چون افلاك و تحرك آن بادنى سبب تحريكست پس چون كه كوه‌ها مخلوق گشتند بر وجه آن جوانب آن متفاوت شد و جبال بثقلها مانند مركز ارض شد و همچه اوتاد انگشت منع حركة آن كرد و در اخبار وارد شده كه چون حقتعالى زمين را بيافريد بر روى آب متحرك بود و بى‌قرار ملائكه گفتند اين بساط مقر هيچكس نميتواند بود حقتعالى كوه‌ها را بر آن بيافريد تا قرار گرفت و در تيسير آورده كه چون زمين آفريده شد بغايت متحرك و مضطرب بود حقتعالى فرشته كه او را صاعد يا هابيل گويند بيافريد تا پاى بر زمين نهاد و بگرانى پاى او بر جاى خود قرار گرفت پس كوه‌ها را ميخ زمين ساخت تا بايستاد وَ أَنْهاراً و ديگر در زمين بيافريد جويها را چون نيل و فرات و دجله و جيحون و سيحون و امثال آن اين عطف است بر رواسى چه القى در معنى جعل و خلق است‌ وَ سُبُلًا و ديگر پديد كرد در زمين راهها را از مواضعى بموضعى بجهة مقاصد شما يا مراد طرق معرفة خداست‌ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ‌ تا باشد كه شما راه يابيد بمنازل و مقاصد خود وَ عَلاماتٍ‌ و ديگر پيدا كرد نشانهاى راه براى روندگان از كوه‌ها و پشتها و مانند آن تا در بوادى هلاك نشوند و بمنزل مراد رسند وَ بِالنَّجْمِ‌ و بستارگان چون ثريا و بنات النعش و جدى و فرقدين و شعربين و سماكين و مانند آن‌ هُمْ يَهْتَدُونَ‌ ايشان يعنى آدميان راه مى‌يابند در خشگى و ترى و ميتواند بود كه ضمير راجع بقريش باشد و اگر چه اهتدا بنجوم همه مسافران را ميسر است اما ايشان مشهور بودند در حلة الشتاء و الصيف و كثير الاسفار براى تجارت و مشهور بستاره‌شناسى يعنى بهتر از مردمان راه را بستاره ميدانستند و اخراج كلام از سنن خطاب و تقديم نجم‌

نام کتاب : تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين نویسنده : كاشانى، ملا فتح الله    جلد : 5  صفحه : 181
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست