responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين نویسنده : كاشانى، ملا فتح الله    جلد : 1  صفحه : 301

مگر سفيه يا متسفه كه اذلال نفس خود كند بجهل و اعراض از نظر و گويند اين كلام اجابت دعاى ابراهيم عليه السّلام است حيث قال‌ رَبِّ هَبْ لِي حُكْماً وَ أَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ‌ و بعد از آن سبب اصطفاى او در دنيا و ادخال او در زمره صلحا در عقبى بيان ميفرمايد بقوله‌ إِذْ قالَ لَهُ‌ يعنى برگزيديم او را در دنيا و او را در زمره صلحا در آورديم در وقتى كه گفت مر ابراهيم را رَبُّهُ‌ پروردگار او أَسْلِمْ‌ گردن بنه فرمان مرا يا دين خود را خالص گردان بتوحيد و عمل صالح يا تسليم شو در هر چه از مجارى قضا بر تو جارى شود قالَ أَسْلَمْتُ‌ گفت ابراهيم عليه السّلام كه گردن نهادم و يا خالص گردانيدم دين خود را يا تسليم كردم خود را لِرَبِّ الْعالَمِينَ‌ براى پروردگار عالميان تا هر چه خواهد مرا فرمايد و در حق من اجرا كند (فان شاء احيانى و ان شاء اتلفنى) و در انوار گفته كه اذ ظرف اصطفا است در اصطفيناه و تعليل او چنان كه باين مفسر شد و يا منصوب با ذكر مقدر يعنى ياد كن اى محمد صلّى اللَّه عليه و آله اين وقت را تا بدانى كه او بنده برگزيده و شايسته ما است و مستحق امامت و تقدم و سزاوار رسيدن بمرتبه اذعان و اخلاص سر در حينى كه خداى تعالى الهام او كرد و در خاطر او در آورد دلايل مؤدية بمعرفت كه داعى بود باسلام و اين وقتى بود كه از غار بيرون آمده كه بماه و آفتاب و ستارگان نظر كرد علمش بحدوث آن حاصل شده به محدث و موجد آن راه برد و گفت‌ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعالَمِينَ‌ و گويند اين وقت بعد از نبوة او بود پس معنى اسلم اينست كه مستقيم شو بر دين و ثابت قدم باش بر توحيد كقوله تعالى‌ فَاعْلَمْ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ‌ و چون حق سبحانه بيان دعاى ابراهيم عليه السّلام نمود از براى ذرية وى و حكم بسفه كسى نمود كه رغبت بگردانيد از ملت او در عقب او ذكر اهتمام او نموده بامر دين و اخذ عهد او بآن از فرزندان خود و فرمود كه‌ وَ وَصَّى بِها إِبْراهِيمُ‌ و وصيت كرد ابراهيم عليه السّلام در حين وفات بملت خود يا بكلمه اسلمت يا به جمله آنچه مذكور شد بَنِيهِ‌ پسران خود را توصيه تقدم غير است بفعلى كه در او صلاح و قربت باشد و اصل آن وصل است يقال (وصاه اذا وصله و فصاه اذا فصله) پس كان موصى وصل كرده فعل خود را بفعل وصى‌ وَ يَعْقُوبُ‌ عطفست بر ابراهيم عليه السّلام يعنى وصيت كرد نيز يعقوب عليه السّلام اولاد خود را بموافقت جد خود و مضمون وصيت هر دو اين بود كه‌ يا بَنِيَ‌ اى پسران من اين كلام بر اضمار قولست نزد بصريان و متعلق بوصى نزد كوفيان زيرا كه وصيت نوعى از قول است و فرزندان ابراهيم عليه السّلام چهار بودند (اسماعيل و اسحاق و مدين و مدان) [1] اسحاق از ساره بود و اسماعيل ع از هاجر و باقى از يقطن كنعانيه و نزد


[1]- مداين‌

نام کتاب : تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين نویسنده : كاشانى، ملا فتح الله    جلد : 1  صفحه : 301
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست