responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين نویسنده : كاشانى، ملا فتح الله    جلد : 1  صفحه : 232

معجزات ظاهره و آيات بينه‌ أَ فَكُلَّما آيا پس هر گاه كه از نزد ما جاءَكُمْ رَسُولٌ‌ آمد بشما فرستاده‌ بِما لا تَهْوى‌ بآنچه دوست نميداشت آن را أَنْفُسُكُمُ‌ نفسهاى شما و سخن او بر وفق هوا و مدعاى نفس شما نبود اسْتَكْبَرْتُمْ‌ سركشى كرديد بآن يعنى گردن ننهاديد بامر او و امتثال آن نكرديد فَفَرِيقاً كَذَّبْتُمْ‌ پس گروهى از ايشان را بدروغ داشتيد چون محمد (ص) و عيسى عليهم السلم‌ وَ فَرِيقاً تَقْتُلُونَ‌ و گروهى را ميكشتيد چون زكريا و يحيى عليه السّلام بدانكه تهوى ماخوذ است از (هوى بالكسر يقال هوى هوى اذا أحب و هوى بالفتح هو يا اذا سقط) و توسيط همزه ميان فا و آنچه متعلقست بآن بجهت توبيخ ايشانست بر آنچه در عقب فا مذكور است و تعجب از شأن ايشان و احتمال دارد كه اين جمله استينافيه باشد و همزه براى توبيخ و فا براى عطف بر مقدر اى (و لقد اتيناه ففعلتم ما فعلتم) و فاء ثانيه يا براى سببيت است يا از براى تفصيل و تقتلون بصيغه مضارع بر سبيل حكايت است از حال ماضيه بجهت استحضار آن در نفوس چه اين امريست فظيع و شنيع و بجهت مراعات فواصل و بجهت دلالت بر آنكه ايشان هنوز در صدد اين فعل قبيحند چه در قتل حضرت رسالت (ص) سعى بليغ ميكردند و اگر حقتعالى عاصم آن حضرت از ايشان نميبود او را هلاك ميكردند و لهذا سحر باو ميكردند و گوسفند زهر آلود ميساختند تا تناول فرمايد و حضرت در وقت احتضار فرمود كه‌

ما زالت اكلة خيبر تعادنى فهذا او ان قطعت ابهرى)

يعنى هميشه زهر گوشت بزغاله مسموم كه در خيبر خورده‌ام بمن عود ميكند و اكنون وقت آنست كه رگ جان من منقطع شود وَ قالُوا و گفتند جهودان‌ قُلُوبُنا غُلْفٌ‌ دلهاى ما مغلوف و مغطى است أغطيه خلقيه اصليه و بجهت اين حجاب آنچه بر ما ميخوانى و ميارى در نمييابيم و فهم نميكنيم غلف جمع اغلف است مانند احمر و حمر و هذا كقوله‌ وَ قالُوا قُلُوبُنا فِي أَكِنَّةٍ و گويند اصل غلف غلفست كه جمع غلافست مانند حمر و حمار و بجهت تخفيف ضمه را اسقاط كرده‌اند و معنى اينكه دلهاى ما اوعيه علم است و زياده از آنچه دانسته‌ايم در نمييابد و يا ما مستغنى‌ايم بآنچه در او است از غير آن و يا آنكه دلهاى ما ظروف علم است اگر سخن تو حق ميبود آن را قبول ميكرد هم چنان كه علوم ديگر را قبول ميكند حاصل كه ايشان را باين سخن نااميد ميگردانيدند حضرت رسالت (ص) را از ايمان آوردن ايشان بقرآن و متابعت آن حضرت حقتعالى رد قول ايشان كرده فرمود كه‌ بَلْ‌ نه چنانست كه ايشان ميگويند بلكه قلوب ايشان مخلوقست بر فطرت و تمكين از قبول‌

نام کتاب : تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين نویسنده : كاشانى، ملا فتح الله    جلد : 1  صفحه : 232
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست