نام کتاب : گزيده شهادت نامه امام حسين بر پايه منابع معتبر نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 1 صفحه : 940
گفتهاند: به مدّت يك سال در كنار قبر حسين عليه السلام ماند و
[سپس] به مدينه باز گشت و با حالى اندوهگين، در گذشت.[1]
1/ 3- 2 سوگوارى در كوفه
772.
الأمالى، مفيد- به نقل از حَذلَم بن سُتَير-: در محرّم سال 61 [هجرى] وارد كوفه
شدم، زمانى كه على بن الحسين (زين العابدين) عليه السلام با زنان از كربلا باز
مىگشت و با آنان، سپاهيانى بودند كه آنها را در محاصره داشتند. مردم براى تماشاى
آنها بيرون آمدند و وقتى آنان را با شترانى بىجهاز آوردند، زنان كوفه شروع به
گريه و زارى كردند[2].[3]
773.
الملهوف: مردم [پس از سخنرانى امّ كلثوم دختر على عليه السلام در كوفه]،
گريه و شيون و وا ويلا و نوحه، سر دادند و زنان، موهايشان را پريشان نمودند و خاك
بر سرشان پاشيدند و بر صورتهايشان، چنگ زدند و بر چهرههايشان، سيلى نواختند و
بانگ وا ويلايشان بلند شد. مردان نيز گريستند و ريشهايشان را كَنْدند. زن و مردِ
گريه
[1] كُنّا عِندَ أبي عَبدِ اللَّهِ عليه السلام ونَحنُ جَماعَةٌ مِنَ
الكوفِيّينَ، فَدَخَلَ جَعفَرُ بنُ عَفّانَ عَلى أبي عَبدِ اللَّهِ عليه السلام
فَقَرَّبَهُ وأدناهُ.
ثُمَّ قالَ: يا جَعفَرُ، قالَ: لَبَّيكَ جَعَلَنِيَ اللَّهُ
فِداكَ، قالَ: بَلَغَني أنَّكَ تَقولُ الشِّعرَ فِي الحُسَينِ عليه السلام
وتُجيدُ. فَقالَ لَهُ: نَعَم، جَعَلَنِيَ اللَّهُ فِداكَ.
فَقالَ: قُل، فَأَنشَدَهُ عليه السلام ومَن حَولَهُ، حَتّى صارَت
لَهُ الدُّموعُ عَلى وَجهِهِ ولِحيَتِهِ 795
( رجال الكشّى: ج 2 ص 574 ح 508،
بحار الأنوار: ج 44 ص 282 ح 16).
[2] ابو هاشم اسماعيل بن
محمّد يزيد بن ربيعه حِميَرى، معروف به« سيّد حِميَرى» است، هر چند از بنى هاشم(
سادات) نبوده است. وى به سال 105 ق، در عمّان به دنيا آمد و در بصره زندگى كرد. در
سال 173 ق، در گذشت و در جنينه بغداد، دفن گرديد. درگذشت وى در زمان حكمرانى هارون
الرشيد، روى داد. او سراينده قصيده معروف عينيّه و چنان كه در الأغانى آمده، يكى
از سه شاعرى است كه برترين شاعران دانسته شدهاند( ر. ك: دانشنامه امام حسين عليه
السلام: ج 10 ص 263: بخش دوازدهم/ فصل دوم/ سيّد حميرى).