responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : گزيده شهادت نامه امام حسين بر پايه منابع معتبر نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 1  صفحه : 937

و غارت‌زده و پابرهنه و گريان، بيرون آمدند و در حالى كه به صورت اسير، با خوارىِ اسيرى، حركت مى‌كردند، گفتند: «به حقّ خدا سوگند، ما را از كنار قتلگاه حسين ببريد!» و هنگامى كه چشم زنان به كشتگان افتاد، شيون كردند و بر صورتشان زدند.

به خدا سوگند، زينب دختر على عليه السلام را فراموش نمى‌كنم كه حسين عليه السلام را صدا مى‌كرد و اندوهناك و با دلى شكسته، فرياد مى‌زد: «وا محمّدا! درودهاى فرشتگان آسمان، بر تو باد! اين، حسين است كه آغشته به خون، در صحرا افتاده و قطعه قطعه شده است. وا مصيبتا! دختران تو، اسير شده‌اند. به خدا و به محمّدِ مصطفى و به علىِ مرتضى و به فاطمه زهرا و به حمزه سيّد الشهدا، شِكوه مى‌كنم.

وا محمّدا! اين، حسين است كه در بيابان افتاده. باد صبا بر او مى‌وزد و به دست زنازادگان، كشته شده است. چه غم جانكاهى و چه غصّه‌اى بر تو، اى ابا عبد اللَّه! امروز، جدّم پيامبر خدا، از دنيا رفت. اى اصحاب محمّد! اينان، نسل مصطفايند كه به اسيرى برده مى‌شوند».[1]

ب- مرثيه‌سرايى امّ كلثوم‌

768. الأمالى، صدوق‌- به نقل از عبد اللَّه بن منصور، از امام صادق، از پدرش، از جدّش امام زين العابدين عليهم السلام-: اسب حسين عليه السلام به [سمت ايشان‌] رفت تا اين كه يال و پيشانى‌اش‌


[1] فقلتُ: جُعِلتُ فِداكَ! إنّي كَثيراً ما أذكُرُ الحُسَينَ عليه السلام، فَأَيَّ شَي‌ءٍ أقولُ؟ قُل:« صَلَّى اللَّهُ عَلَيكَ يا أبا عَبدِ اللَّهِ» تُعيدُ ذلِكَ ثَلاثاً، فَإِنَّ السَّلامَ يَصِلُ إلَيهِ مِن قَريبٍ ومِن بَعيدٍ 790

( الكافى: ج 4 ص 575 ح 2، تهذيب الأحكام: ج 6 ص 103 ح 180).

نام کتاب : گزيده شهادت نامه امام حسين بر پايه منابع معتبر نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 1  صفحه : 937
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست