نام کتاب : گزيده شهادت نامه امام حسين بر پايه منابع معتبر نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 1 صفحه : 905
5/ 18 زيد بن رُقاد
745.
تاريخ الطبرى- به نقل از ابو مخنف-: همچنين مختار، عبد اللَّه شاكرى را در پى
مردى از بنو جَنب به نام زيد بن رُقاد فرستاد؛ همان كه مىگفت: من، جوانى از آنان
را با تير زدم، در حالى كه او دستش را به پيشانىاش گذاشته بود كه مانع اصابت تير
شود. پس كف دستش را به پيشانىاش چسباندم و نتوانست دستش را از پيشانىاش جدا كند.
ابو
الأعلى زُبَيدى، برايم تعريف كرد كه: آن جوان، عبد اللَّه بن مسلم بن عقيل بود و
زمانى كه دستش با تير به پيشانىاش چسبيد، گفت: خداوندا! آنان ما را كوچك شمردند و
خوارمان كردند. خداوندا! آنان را بكُش، همان گونه كه آنان ما را كشتند و خوارشان
كن، همان گونه كه ما را خوار كردند.
زيد،
سپس تير ديگرى به آن جوان زد و او را كشت.
زيد
گفت: پيش او آمدم. مرده بود. تيرم را كه با آن، او را كشته بودم، از شكمش بيرون
كشيدم؛ ولى آن تيرى را كه به پيشانىاش زده بودم، بارها تكان دادم تا كنده شد، هر
چند سرِ تير، همچنان بر پيشانىاش ماند و نتوانستم آن را بيرون بياورم.
وقتى
[عبد اللَّه] ابن كامل به خانه زيد آمد، آن را محاصره كرد و مأمورانش به او يورش
بردند. او با شمشيرى آخته بيرون آمد و البته مردى دلير بود. ابن كامل، فرمان داد
كه: او را با شمشير و نيزه نزنيد؛ بلكه با تير بزنيد و سنگبارانش كنيد.
آنان
چنين كردند تا بر زمين افتاد.
ابن
كامل گفت: اگر هنوز رمقى دارد، بيرونش بياوريد. او را آوردند و هنوز رمق
نام کتاب : گزيده شهادت نامه امام حسين بر پايه منابع معتبر نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 1 صفحه : 905