682.
الطبقات الكبرى (الطبقة الخامسة من الصحابة)- به نقل از
شهر بن حَوشَب-: نزد امّ سلمه، همسر پيامبر صلى اللَّه عليه و آله بوديم كه صداى
شيون زنى را شنيديم كه آمد تا به امّ سلمه رسيد و گفت: حسين، كشته شد!
امّ
سلمه گفت: سرانجام، كارشان را كردند! خداوند، خانههايشان (يا: گورهايشان) را پُر
از آتش كند!
683.
المعجم الكبير- به نقل از شهر بن حَوشَب-: هنگامى كه خبر شهادت حسين بن على عليه
السلام رسيد، شنيدم كه امّ سلمه، مردم عراق را لعن كرد و گفت: حسين را كشتند! خدا،
آنان را بكشد! او را فريفتند و خوارش كردند. خدا لعنتشان كند![3]
[1] ابو اسقَع، واثِلة بن
اسقَع بن عبد العزّى كنانى ليثى، از صُفّهنشينان بود. وى در سال نهم هجرى، اسلام
آورد. او در جنگ تبوك، شركت داشت و گفته شده از زمانى كه مسلمان شد، خدمتگزار
پيامبر صلى اللَّه عليه و آله شد.
او به شام رفت و خانهاش در بلاط(
در سه فرسخى دمشق) بود. در جنگهاى دمشق و حِمْص شركت كرد و آن گاه به جانب بيت
المقدّس رفت. سرانجام، چشم او كور شد و در سال 83 يا 85 ق، آخرين صحابىاى بود كه
در دمشق، درگذشت.
فَغَضِبَ واثِلَةُ وقامَ، وقالَ: وَاللَّهِ، لا أزالُ احِبُّ
عَلِيّاً ووَلَدَيهِ عليهم السلام بَعدَ أن سَمِعتُ رَسولَ اللَّهِ صلى اللَّه
عليه و آله في مَنزِلِ امِّ سَلَمَةَ، وألقى عَلى فاطِمَةَ وَابنَيها وزَوجِها
عليهم السلام كِساءً خَيبَرِيّاً، ثُمَّ قالَ:« إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ
عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً) 698
( سير أعلام النبلاء: ج 3 ص 314).
[3] ابو عبد اللَّه، مُصعَب
بن زُبَير بن عوّام بن خُوَيلِد قريشى اسدى، در سال 26 يا 33 ق، در دوران خلافت
عثمان، زاده شد و بر معاويه وارد گرديد. برادرش عبد اللَّه بن زبير، او را حاكم
عراق كرد. او از بصره شروع نمود و سپس با مختار جنگيد و او را كُشت و سرش را براى
برادرش عبد اللَّه بن زبير فرستاد. سپس[ برادرش] او را به مدّت يك سال، از
حكمرانى عراق، بركنار كرد و در اواخر سال 68 ق، او را به كار برگرداند و كوفه را
هم به آن افزود، تا اين كه در سال 70 يا 71 يا 72 ق در دوران عبد الملك بن مروان
در عراق، كشته شد و سرش بر نيزه براى عبد الملك فرستاده شد. همسرش، سكينه دختر
امام حسين عليه السلام بود.
نام کتاب : گزيده شهادت نامه امام حسين بر پايه منابع معتبر نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 1 صفحه : 849