604.
الملهوف- به نقل از زيد بن موسى-: پدرم، از جدّم امام صادق عليه السلام
برايم نقل كرد كه فرمود: «امّ كلثوم، دختر على عليه السلام، در آن روز، از پشت
پوشش خود و در حالى كه صداى خود را به گريه بلند كرده بود، به سخنرانى پرداخت و
گفت: اى كوفيان! بدا به حالتان! چرا حسين را وا نهاديد و او را كشتيد و
دارايىهايش را به تاراج برديد و براى خود برداشتيد و زنانش را اسير كرديد و به
خاك سياه نشانديد؟! مرگ و هلاكت بر شما باد!
واى
بر شما! آيا مىدانيد چه بلاى بزرگى بر سرتان آمده است؟ و بار چه گناهى را بر پشت
خود نهادهايد؟ و چه خونهايى را ريختيد؟! و كدامين حرمت را شكستيد؟! و جامه
كدامين دخترك را ربوديد؟! و چه اموالى را به تاراج برديد؟! بهترين مردانِ پس از
پيامبر صلى اللَّه عليه و آله را كشتيد و مِهر از دلهايتان، رَخت بر كشيد. هان كه
حزب خدا چيرهاند و حزب شيطان، زيانكارند!».
...
مردم، صدا به گريه و ناله و زارى بلند كردند و زنان، موهاى خود را پريشان نمودند و
خاك بر سرشان ريختند و ناخن به چهره كشيدند و گونههاى خود را خراشيدند و ناله و
فرياد كردند. مردان نيز گريستند و ريش خود را كَنْدند و هيچ روزى، مرد و زن گريانى
بيشتر از آن روز ديده نشد.[2]
[1] اخرِجَ عِيالُ الحُسَينِ عليه السلام ووُلدُهُ إلَى الشّامِ،
ونُصِبَ رَأسُهُ عَلى رُمحٍ 626