نام کتاب : گزيده شهادت نامه امام حسين بر پايه منابع معتبر نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 1 صفحه : 712
ركاب مرا پر از سيم و زر كن
كه
من، سلطان عالىجاه را كشتم؛
آن
كه پدر و مادرش، بهترينِ مردم بودند
و
خود نيز به هنگام يادكرد نسبها، بهترينِ مردم بود.
عبيد
اللَّه بن زياد به او گفت: واى بر تو! اگر مىدانستى كه پدر و مادرش، بهترينِ مردم
هستند، چرا او را كشتى؟
آن
گاه فرمان داد گردنش را بزنند و خداوند، روحش را زودتر به آتش بُرد.[1]
555.
الفصول المهمّة: عمر بن سعد- كه خدا او را وا بگذارد- سر را با سِنان بن انَس نخعى،
قاتل حسين عليه السلام، براى ابن زياد فرستاد.[2]
4/ 5 سر امام در مجلس ابن زياد
556.
تاريخ الطبرى- به نقل از سعد بن عبيده-: سر حسين عليه السلام را براى ابن زياد
آوردند و پيش رويش نهادند. او با سر چوبدستىاش، بر آن مىنواخت و مىگفت: ريش
ابا عبد اللَّه، جوگندمى شده است.[3]
557.
الأمالى، شجرى- به نقل از انَس-: هيچ چشمى، عبرتى مانند روزى كه سر حسين بن
[1] قالَ لي أبو عَبدِ اللَّهِ[ الصّادِقُ] عليه السلام وهُوَ
بِالحيرَةِ: أما تُريدُ ما وَعَدتُكَ؟ قُلتُ: بَلى- يَعنِي الذَّهابَ إلى قَبرِ
أميرِ المُؤمِنينَ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَيهِ- قالَ: فَرَكِبَ ورَكِبَ إسماعيلُ
ورَكِبتُ مَعَهُما، حَتّى إذا جازَ الثَّوِيَّةَ، وكانَ بَينَ الحيرَةِ
وَالنَّجَفِ عِندَ ذَكَواتٍ بيضٍ، نَزَلَ ونَزَلَ إسماعيلُ ونَزَلتُ مَعَهُما،
فَصَلّى وصَلّى إسماعيلُ وصَلَّيتُ.