نام کتاب : گزيده شهادت نامه امام حسين بر پايه منابع معتبر نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 1 صفحه : 420
بيايم؛ امّا اگر [آمدن] مرا خوش نمىداريد، باز مىگردم».
هنگامى
كه عمر، پاسخش را شنيد، آن را به ابن زياد نوشت. هنگامى كه ابن زياد، نامه عمر را
خواند، گفت:
اكنون
كه چنگالهايمان در او فرو رفته است
اميد
نجات دارد؛ امّا هيچ راه گريزى نيست.
سپس
به عمر نوشت: به حسين، عرضه بدار كه خود و همه يارانش با يزيد، بيعت كنند. چون
چنين كرد، ما رأى خود را صادر مىكنيم، و اگر خوددارى نمود، او را نزد من بياور.[1]
1/ 10 كوششهاى حبيب بن مُظاهر براى يارى امام عليه السلام، در ششم
محرّم
283.
أنساب الأشراف: حبيب بن مُظَهَّر، به حسين عليه السلام گفت: اين جا باديهنشينانى
از بنى اسد كه در كناره دو رود، فرود آمدهاند، زندگى مىكنند و فاصله ميان ما و
آنان، تنها يك منزل است. آيا به من اجازه مىدهى كه نزد آنان بروم و دعوتشان كنم؟
شايد خداوند، سودى به وسيله آنان به سوى تو بكشانَد و يا مكروهى را از تو، دور
سازد.
حسين
عليه السلام به او اجازه داد. او نزد آنان آمد و به ايشان گفت: من، شما را به
شرافت و فضيلتِ آخرت و پاداش سِتُرگ آن، فرا مىخوانم. من، شما را به يارىِ فرزند
دختر پيامبرتان مىخوانم كه به او ستم شده است و كوفيان، او را فرا خواندهاند تا
يارىاش
[1] قُلتُ لَهُ: أخبِرني عَن أصحابِ الحُسَينِ عليه السلام وإقدامِهِم
عَلَى المَوتِ.