195.
الطبقات الكبرى (الطبقة الخامسة من الصحابة): ابو بكر بن
عبد الرحمان بن حارث بن هشام، نزد حسين عليه السلام آمد و به ايشان گفت: اى
پسرعمو! خويشاوندى، مرا به مِهر آورده است و نمىدانم جايگاهم نزد تو براى نصيحت
چيست؟
فرمود:
«اى ابو بكر! تو اهل فريب نيستى و اتّهامى ندارى. پس بگو».
ابو
بكر گفت: ديدى كه مردم عراق با پدر و برادرت چه كردند و اينك، آهنگ حركت به سوى
آنان دارى؟! آنان، بردگان دنيايند و كسانى كه به تو وعده يارى دادهاند، با تو
خواهند جنگيد و آن كه تو را بيشتر از كسى كه به او كمك مىكند، دوست دارد، نيز
رهايت خواهد كرد. پس خدا را در باره خودت، به يادت مىآورم [كه جانت را به خطر
نيندازى].
حسين
عليه السلام فرمود: «خدا به تو پاداش نيك دهد، عموزاده! در رأى خود، انديشيده
بودى. هر چه خدا بخواهد، همان مىشود».
[1] همّام بن غالب بن صعصعه-
كه كنيهاش ابو فراس و معروف به فرزدق است-، در سال 25 هجرى در بصره به دنيا آمد.
وى از ياران امير مؤمنان، امام حسين و امام زين العابدين عليهم السلام است.
قصيدهاش در مدح امام زين العابدين عليه السلام در حضور هشام بن عبد الملك، معروف
است و بيت آغاز آن، چنين است:
اين، كسى است كه سرزمين بطحا، جاى
گامهايش را مىشناسد
و كعبه و حرم و غير حرم، او را
مىشناسند.
هشام، از شنيدن اين اشعار، خشمگين
شد و دستور داد فرزدق را زندانى كنند. او را در عَسفان( ميان مكّه و مدينه) زندانى
كردند و امام زين العابدين عليه السلام دوازده هزار درهم صله به خاطر آن شعر، به
وى داد؛ ولى فرزدق، آن را نپذيرفت و گفت كه تنها براى پاداش اخروى، آن را سروده
است و تنها با اصرار امام عليه السلام آن را پذيرفت. وى در سال 110 هجرى پس از
سفرى به عراق، شام و جزيره( شمال عراق و سوريه) در گذشت.
نام کتاب : گزيده شهادت نامه امام حسين بر پايه منابع معتبر نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 1 صفحه : 321