نام کتاب : گزيده شهادت نامه امام حسين بر پايه منابع معتبر نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 1 صفحه : 314
زياد و پدرش را لعنت كرد و مردم را به يارى تو دعوت نمود و از آمدنت
خبر داد. آن گاه ابن زياد، دستور داد و از بالاى قصر، [به پايين] پرتاب شد.
چشمان
حسين عليه السلام اشكآلود شد و نتوانست جلوى اشكهايش را بگيرد و فرمود: « «برخى
از آنان به شهادت رسيدند و برخى از آنها در انتظار [شهادت] هستند و هرگز [عقيده
خود را] تغيير ندادهاند»[1]. بار خدايا! بهشت را منزلگاه
ما و آنان، گردان و ميان ما و آنان، در محلّ استقرار رحمتت و پاداشهاى ذخيره شده
و مرغوب، جمع گردان».[2]
5/ 3 شهادت عبدُ الأعلَى بن يزيد
191.
تاريخ الطبرى- به نقل از ابو جَناب كلبى-: كثير بن شهاب بن حُصَين، مردى را از
قبيله كَلب به نام عبد الأعلَى بن يزيد، ملاقات كرد كه لباس رزم پوشيده بود و در
محلّه قبيله بنى فِتيان به سوى ابن عقيل مىرفت. او را دستگير كرد و نزد ابن زياد
بُرد و جريان را به وى گفت.
عبد
الأعلى به ابن زياد گفت: همانا قصد آمدن به نزد شما را داشتم.