responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : گزيده شهادت نامه امام حسين بر پايه منابع معتبر نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 1  صفحه : 308

183. تاريخ الطبرى‌- به نقل از عمّار دُهْنى، از امام باقر عليه السلام-: ابن زياد، دستور داد هانى را به محلّه كُناسه بردند و در آن جا به دار آويختند.[1]

4/ 35 فرستاده شدن سرهاى مسلم و هانى براى يزيد، به وسيله ابن زياد

184. الفتوح: عبيد اللَّه بن زياد، دستور داد مسلم بن عقيل و هانى بن عروه- كه خداوند، آن دو را رحمت كند- را وارونه به دار كشند و تصميم گرفت سرهاى آنان را نزد يزيد بن معاويه بفرستد ....

سپس نامه‌اى اين‌چنين براى يزيد بن معاويه نوشت: «به نام خداوند بخشنده مهربان. به بنده خدا يزيد بن معاويه، امير مؤمنان، از عبيد اللَّه بن زياد. ستايش، خدايى را كه حقّ امير مؤمنان را ستانْد و او را از شرّ دشمنش رها كرد!

به امير مؤمنان- كه خداوند، او را تأييد كند- خبر مى‌دهم كه مسلم بن عقيل، آن بر هم زننده وحدت، وارد كوفه شد و در خانه هانى بن عروه مَذحِجى فرود آمد. من بر آن دو، جاسوسانى را گماردم، تا اين كه آنان را از خانه بيرون آوردم و پس از نبرد و درگيرى، خداوند، مرا بر آنان مسلّط ساخت. گردن آنها را زدم و سرهايشان را به همراه هانى بن ابى حيّه وادعى و زبير بن اروَح تميمى، براى شما فرستادم. اين دو، گوش به فرمان و ملتزم به سنّت و جماعت [مسلمانان‌] اند و امير مؤمنان، هر چه مى‌خواهد، از آنان بپرسد. آن دو، اهل خرد و فهم و صداقت اند».

وقتى نامه و دو سر به يزيد بن معاويه رسيد، نامه را خواند و دستور داد سرها بر دروازه شهر دمشق، نصب گردند.[2]


[1] أتاهُ‌[ أيِ الحُسَينَ عليه السلام‌] أبو بَكرِ بنِ عَبدِ الرَّحمنِ بنِ الحارِثِ بنِ هِشامٍ، فَقالَ: يَا بنَ عَمِّ، إنَّ الرَّحِمَ تُضارُّني، وما أدري كَيفَ أنَا عِندَكَ فِي النَّصيحَةِ لَكَ؟

قالَ: يا أبا بَكرٍ، ما أنتَ مِمَّن يُستَغَشُّ ولا يُتَّهَمُ، فَقُل.

فَقالَ: قَد رَأَيتَ ما صَنَعَ أهلُ العِراقِ بِأَبيكَ وأخيكَ، وأنتَ تُريدُ أن تَسيرَ إلَيهِم، وهُم عَبيدُ الدُّنيا، فَيُقاتِلُكَ مَن قَد وَعَدَكَ أن يَنصُرَكَ، ويَخذُلُكُ مَن أنتَ أحَبُّ إلَيهِ مِمَّن يَنصُرُهُ! فَاذَكِّرُكَ اللَّهَ في نَفسِكَ.

فَقالَ: جَزاكَ اللَّهُ يَابنَ عَمِّ خَيراً، فَلَقَدِ اجتَهَدتَ رَأيَكَ، وَمهما يَقضِ اللَّهُ مِن أمرٍ يَكُن. فَقالَ أبو بَكرٍ: إنّا للَّهِ! عِندَ اللَّهِ نَحتَسِبُ أبا عَبدِ اللَّهِ 196

( الطبقات الكبرى/ الطبقة الخامسة من الصحابة: ج 1 ص 447، تهذيب الكمال: ج 6 ص 418).

[2] ابو محمّد واقدى و زرارة بن جلح يا خلج يا حلج يا صالح. نامى از اين دو، در كتب روايى، جز اين مورد، نيامده است و در كتب رجالى شيعه و اهل سنّت نيز نامى از آنان نيست. شايد در روايت، تصحيفى صورت پذيرفته است.

نام کتاب : گزيده شهادت نامه امام حسين بر پايه منابع معتبر نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 1  صفحه : 308
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست