نام کتاب : گزيده شهادت نامه امام حسين بر پايه منابع معتبر نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 1 صفحه : 190
3/ 6 خبر دادن على عليه السلام از برخى جنگ كنندگان با او
60.
الخرائج و الجرائح- به نقل از ابو حمزه، از امام زين العابدين عليه
السلام، از پدرش [امام حسين عليه السلام]-: هنگامى كه على عليه السلام خواست به
سوى نهروان برود، از كوفيان خواست كه حركت كنند و به ايشان فرمان داد كه در مدائن،
چادر بزنند. شَبَث بن رِبعى، عمرو بن حُرَيث، اشعث بن قيس و جَرير بن عبد اللَّه
بَجَلى، تأخير كردند و گفتند: آيا به ما اجازه مىدهى كه چند روزى ديرتر بياييم تا
به برخى كارهايمان برسيم و سپس به تو بپيونديم؟
[پدرم]
به آنان فرمود: «اين را كه كردهايد! بدا به حال شما اى بزرگان! به خدا سوگند، شما
كارى نداريد كه به خاطر آن، تأخير كنيد و من مىدانم كه در دل شما چه مىگذرد و
[آن را] برايتان روشن مىكنم: شما مىخواهيد مردم را از من باز داريد و گويى
مىبينم كه در كاخ خَوَرنَق، سفره غذايتان را گشودهايد كه سوسمارى از كنارتان
مىگذرد و به كودكانتان فرمان مىدهيد تا آن را صيد كنند و شما [همان جا] مرا خلع
كرده، [به استهزا] با آن سوسمار، بيعت مىكنيد».
امام
عليه السلام به مدائن رفت. آنان به خَوَرنَق رفتند و غذايى آماده كردند و بر سر
سفره بازكردهشان بودند كه سوسمارى بر ايشان گذشت و آنان به كودكانشان فرمان دادند
و آن را گرفتند و بستند و دستشان را [به نشانه بيعت] بر او كشيدند- همان گونه كه
على عليه السلام خبر داده بود- و به سوى مدائن، روى كردند.
امير
مؤمنان عليه السلام به آنان فرمود: «چه بدلِ بدى براى ستمكاران است!»[1]
خداوند، روز قيامت، شما را با امامتان، همان سوسمارى كه با او بيعت كرديد، محشور
مىكند و گويى شما را مىبينم كه روز قيامت، همان، شما را به سوى آتش مىراند».
سپس
فرمود: «اگر منافقانى همراه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله بودند، منافقانى نيز با
من هستند. هان!
[1] أحضَرَ الوَليدُ مَروانَ بنَ الحَكَمِ وَاستَشارَهُ في أمرِ
الحُسَينِ عليه السلام. فَقالَ: إنَّهُ لا يَقبَلُ، ولَو كُنتُ مَكانَكَ لَضَرَبتُ
عُنُقَهُ. فَقالَ الوَليدُ: لَيتَني لَم أكُ شَيئاً مَذكوراً. ثُمَّ بَعَثَ إلَى
الحُسَينِ عليه السلام 80
( الملهوف: ص 97، مثير الأحزان: ص
23).
نام کتاب : گزيده شهادت نامه امام حسين بر پايه منابع معتبر نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 1 صفحه : 190