نام کتاب : گزيده شهادت نامه امام حسين بر پايه منابع معتبر نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 1 صفحه : 120
طورى كه او و يارانش، در تاريخ به «سياه جامگان»[1]
شهرت يافتند. آنها مىگفتند:
اين
لباس سياه، در عزاى خاندان محمّد صلى اللَّه عليه و آله و شهيدان كربلا و زيد و
يحيى است[2].
در
زمان معاصر نيز در برخى مناطق شيعهنشين، لباس سياه، نشانه عزادارى شمرده مىشود.[3]
چهار.
تأكيد بر زنده نگه داشتن ياد امام حسين عليه السلام
روايات
فراوانى، بر لزوم تداوم ياد سيّد الشهدا عليه السلام تأكيد دارند. در روايتى از
امام صادق عليه السلام، آمده است:
قل:
«صَلَّى اللَّهُ عَلَيكَ يا أبا عَبدِ اللَّهِ» تُعيدُ ذلِكَ ثَلاثاً، فَإنَّ
السَّلامَ يَصِلُ إلَيهِ مِن قَريبٍ ومِن بَعيدٍ[4].
هنگام
ياد كردن از امام حسين عليه السلام، سه بار بگو:" صَلَّى اللَّهُ عَلَيكَ يا
أبا عَبدِ اللَّهِ؛ درود خدا بر تو، اى ابا عبد اللَّه!"، كه اين سلام، از
نزديك و دور، به او خواهد رسيد.
همچنين،
ياد كردن از آن بزرگوار در هنگام نوشيدن آب، توصيه شده است.
با
عنايت به نياز مكرّر انسان در شبانهروز به نوشيدن آب، توصيه به فرستادنِ سلام بر
امام حسين عليه السلام و لعن بر قاتلانش هنگام نوشيدن، بدين معناست كه پيروان اهل
بيت عليهم السلام، هيچ گاه نبايد ماجراى كربلا را فراموش كنند، و خاطره مبارزه با
ظلم و ظالم و شهادت جانگداز سلاله پاك پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله در اين
راه، براى هميشه، بايد در تاريخ، زنده بماند.
پنج.
تأكيد بر تداوم عزادارى
تأمّل
در توصيه اهل بيت عليهم السلام به برپا داشتنِ مجالس عزا براى شهداى كربلا و زنده
نگاه
[1] تلاشهاى داعيان
اسماعيلى، در سال 296 ق، به ثمر رسيد و عبيد اللَّه مهدى، توانست دولت معروف به«
فاطميان» را با گرايش شيعه اسماعيلى، در مغرب، پايهريزى و تأسيس كند. خلأ دولتى
مقتدر در مصر، زمينه استيلاى فاطميان را بر اين ديار، در سال 362 ق، فراهم كرد و
آنان مركز خلافت خود را به فُسطاط مصر منتقل كردند. اين دولت به مرور، بر قلمرو
خود افزود و شام و حجاز را نيز تصرّف كرد. دوران حكومت فاطميان، بيش از دو قرن طول
كشيد و با مرگ العاضد، آخرين خليفه فاطمى، در سال 568 ق، به پايان رسيد.
[2] مورّخان در رخدادهاى سال
352 ق، آوردهاند كه در دهم محرّم اين سال، معزّ الدوله دستور داد كه مردم
مغازههايشان را ببندند و بازارها و داد و ستد را تعطيل كنند، نوحه سر دهند و
لباسهاى پشمين بپوشند و زنان، با موى پريشان و صورت سياه و گريبان چاكزده،
نوحهكنان در شهر بچرخند و براى مصيبت امام حسين عليه السلام، بر صورتشان بزنند.
مردم نيز چنين كردند و از آن جا كه حاكم با آنان بود و جمعيت شيعه بسيار بود، اهل
سنّت نتوانستند از آن جلوگيرى كنند( الكامل فى التاريخ: ج 5 ص 331).
[3] در المنتظم( ج 14 ص 210)
در يادكرد رويداد سال 361 ق، آمده است: مراسمى كه در هر عاشورا برپا مىشد از
قبيل: بستن بازارها و تعطيلى داد و ستد و آويختن پارچه سياه، در بغداد اجرا مىشد.
در البداية و النهاية( ج 8 ص 202)
نيز آمده است: رافضىها در دولت آل بويه، زيادهروى كردند و در حدود سال 400، در
روز عاشورا در شهرهايى مانند بغداد، طبلها به صدا در مىآمد و در كوچه و بازار،
خاكستر و كاه مىپاشيدند و بر درِ مغازهها پارچه سياه مىآويختند و مردم،
اندوهناك و گريان، ظاهر مىشدند و بسيارى از مردم براى همراهى و همدلى با حسين- كه
تشنه كشته شد-، آب نمىنوشيدند و زنها صورتهايشان را باز مىكردند و نوحهسرايى
مىنمودند و به سينه و صورت مىكوبيدند و پابرهنه در كوچه و بازار راه مىافتادند.