رسول خدا (ص) در بيان زيبايى به هر دو نكته اشاره كرده و فرموده است:
«هر كس دوست دارد نيرومندترينِ مردم باشد به خدا توكّل كند و آن كه دوست دارد بى
نيازترينِ مردم باشد، اعتمادش به آنچه كه در نزد خداست بيشتر باشد از آنچه كه نزد
خودش دارد».[1] امام صادق (ع) نيز در بيان
ديگرى بىنيازى و توانمندى انسان را در گرو توكّل به خدا دانسته و مىفرمايد: «بى
نيازى و عزّت، در گردشاند و چون به جايگاه توكّل مىرسند، در آن جا سكنا مىگزينند».[2]
اينها همه تصريح به توانمندى و بىنيازى به عنوان دو ارمغان توكّل براى انسان
متوكّل است؛ ارمغانى كه در سايه تجربه مىتوان به آن دست يافت و حقيقت آن را به
تماشا نشست.
4.
تضمين مصالح و منافع
روحى
كه در توكّل دميده شده، تضمين مصالح و منافع بندهاى است كه به خدا توكّل كرده
است. به طور كلى، لازمه محبّت، قدرت، علم و آگاهى، بىنيازى، توانايى و خيرخواهى
پروردگارى كه قائم به وكالت و سرپرستى بندگانش است، اقتضا مىكند كه مصلحت بنده
متوكّلش را تضمين كند و جز اين از او انتظار نمىرود و او نيز به جز اين وعده نكرده
است. لكن بنده متوكّل مىداند كه عطا و منع پروردگار، هر دو در جهت حفظ سود و
منفعت اوست؛ همانند عطا و منع والدين به فرزند خردسالشان كه هر دو برخاسته از
مصلحت كودك است. ابو نصر سرّاج طوسى، از عرفاى بزرگ و صاحب كتاب اللمع در تعريف
توكّل مىگويد:
[1]. تحف العقول، ص 27؛ كشف
اللثام، ج 11، ص 530: به نقل از امام على( ع):
« من أحب أن يكون أقوى الناس فليتوكل على الله و من أحب أن يكون
أغنى الناس فليكن بما فى يد الله أوثق منه بما فى يده».
[2]. الكافى، ج 2، ص 65، ح
3:« إنّ الغِنى و العِزَّ يجُولانِ، فإذا ظَفِرا بمَوضِعِ التَّوكلِ أوطَنا».