صاحب تفسير كنز الدقائق در تفسير اين آيه، حديثى از امام سجاد (ع) به
نقل از ابو حمزه ثمالى مىآورد و مىگويد: از امام شنيدم كه فرمود: «هنگامى كه
قيامت فرا رسد، خداوند تمام امّتها را يكپارچه جمع مىكند. سپس منادى ندا دهد:
اهل فضل (قوم برتر) كجايند؟ گروهى از مردم بر مىخيزند. ملائكه از آنان مىپرسند:
برترى شما چيست؟ مىگويند: ما با كسانى كه با ما قطع مىكردند، وصل مىكرديم، به
كسانى كه ما را محروم مىداشتند، عطا مىكرديم و كسانى را كه به ما ستم روا
مىداشتند مىبخشيديم. به آنها گفته مىشود: راست گفتيد. پس به بهشت داخل شويد».[1]
دليل
سوم توصيه خداوند به عفو آن است كه در تلافى و قصاص، امكان زيادهروى و تجاوز از
اندازه مجاز، بسيار زياد است و جبران بدى با بدى يا قصاص به همان اندازه كه واقع
شده است، در اغلب موارد بسيار دشوار است. چه بسا ستمديده هنگام تلافى و قصاص، به
خاطر زيادهروى، به ستمكار تبديل شود. اين جاست كه خداوند ستمديدگان را به عفو فرا
مىخواند تا علاوه بر اصلاح روابط فى ما بين، ستمديدگان از پاداش فراوانِ
پروردگار بهرهمند شوند،[2] نه آن كه افزون بر تشديد
دشمنى، او نيز به ستمكارى ديگر تبديل شوند.
« عن أبى حمزة الثّمالى: عن على بن الحسين( عليهما السلام) قال:
إذا كان يوم القيامة جمع اللّه- تبارك و تعالى- الأوّلين و الآخرين فى صعيد واحد،
ثمّ ينادى مناد: أين أهل الفضل؟ قال: فيقوم عنق من النّاس فتلقّاهم الملائكة،
فيقولون: و ما كان فضلكم؟ فيقولون: كنّا نصل من قطعنا، و نعطى من حرمنا، و نعفو
عمّن ظلمنا. فيقال لهم: صدقتم، ادخلوا الجنّة».