نام کتاب : رضايت زناشويى نویسنده : پسنديده، عباس جلد : 1 صفحه : 66
خانواده، گذشته از كنترل مستقيم، به طور غيرمستقيم و از راه ايجاد
فضايى همراه با آرامش و امنيت و ارضاى نيازهاى جنسى و عاطفى همسران، آنان را از
گرايش به كجروى باز مىدارد. اميل دوركيم، در بررسى پديده خودكشى در چند كشور اروپايى،
دريافت كه ازدواج، افراد را از خودكشى باز مىدارد و همسران داراى فرزند، كمتر از
افراد متأهّل بىفرزند، خود را به قتل مىرسانند. براى نمونه، آمارهاى خودكشى
افراد بيست تا هفتاد ساله در فرانسه، بين سالهاى 1889- 1891 م، نشان مىدهد كه به
طور متوسط در برابر هر صد مورد خودكشى مردان متأهّل، 280 مرد مجرّد و 218 مردِ
همسر از دست داده، خود را به قتل مىرسانند. همچنين در برابر هر صد مورد خودكشى
زنان متأهّل، 167 زن مجرّد و 178 زن بيوه، خودكشى مىكنند.
دوركيم
بر پايه مشاهدههايى از اين دست، نظريه «همبستگى اجتماعى» را مطرح كرد و ضعف
پيوندهاى اجتماعى اشخاص را عامل خودكشى آنان دانست. روشن است كه آرامش روانى حاصل
از ازدواج، حس مسئوليتپذيرى انسان را بارور مىسازد، در برابر دشوارىهاى زندگى
به او شكيبايى مىبخشد و شور و نشاط او را در فعّاليتهايش افزايش مىدهد. فرد، پس
از ازدواج احساس مىكند كه از نتيجه
زندگى،
كار و تلاش او، هم خودش و هم عزيزترين كسانش، بهرهمند مىشوند؛ امّا احساس شور و
نشاط در فرد ازدواجنكرده يا بدون خانواده، شكوفا نمىشود و همين عامل، از او فردى
بىمسئوليت مىسازد كه در برابر مشكلات به آسانى تسليم مىشود. چنين شخصى به دليل
نداشتن يك پناهگاه مطمئن عاطفى و روانى، به خودكشى پناه مىآورد و اين در صورتى
است كه براى جبران شكستها و ناكامىهاى خود به جرم و جنايت نگرايد.[1]
6.
مشاركت و هميارى
مشاركت
و هميارى در زندگى، از ديگر كاركردهاى خانواده است. اين امر، موجب تقسيم كار و
تسهيل زندگى مىگردد و در نتيجه، زمينه را براى موفّقيت