ديگران: «نعلمه»- متكلم و با نون- خواندهاند. يعنى ما به او تعليم مىدهيم به دليل آيه قبل: ذلِكَ مِنْ أَنْباءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ[3].
12- آيه شريفه: تُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَ تُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِ[4] ابن كثير، ابو عمر و ابن عامر و ابو بكر: «الميت» را با تخفيف- آن طور كه نگاشته مىشد مىخواندند و ديگران: «الميّت» را با تشديد قرائت مىكنند.
اصل كلمه «ميوت» بوده است واو را بخاطر ياى ما قبل آن قلب به ياء كردند مييت شد. كسانى كه با تخفيف كلمه را خواندهاند تشديد را با كسر ياء سنگين ديدهاند لذا يكى از ياءها را حذف كردهاند. و آنان كه با تشديد خواندهاند طبق اصل، عمل نمودهاند. اين دو لغت مشهور مىباشند[5].
13- ابن عامر «ابراهيم» را در قرآن به دو گونه قرائت مىكرد: «ابراهيم» و «ابراهام». دليل وى آن بود كه: هرجا در مصحف با الف مكتوب بوده است با الف خوانده است و هرجا با ياء، با «ياء» خوانده است. و در قرائت خود از مصحف تبعيت كرده است.
مواردى كه وى «ابراهيم» را با الف خوانده است عبارتند از: در تمام آيات سوره بقره، در سوره نساء و توبه بعد از آيه صد به بعد. در انعام خصوص آيه: «ملة ابراهام» در سوره ابراهيم، نحل و مريم در تمام موارد آن: ابراهام. در عنكبوت. دوم: در عسق در تمام موارد سور مفصلات جز دو سوره ممتحنه كه: «الا قول ابراهيم» قرائت كرده است.
[1] حجة القراءات، ص 203. و الكشف، ج 1، ص 389 و 390.