responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : همپاى انقلاب نویسنده : موسوى اردبيلى، سيد عبدالكريم    جلد : 1  صفحه : 836

آن كسى را كه مى‌گفتيد كودكى بيش نيست و حتى قرائتِ قرآن و مسائل فقهىِ ابتدائى را هم بلد نيست، همين شخص است؟!

مأمون دختر خود امّ فضل را به ازدواجِ امام جواد عليه السلام در آورد. طبق نوشته مورخان مدتى پس از ازدواج، امام جواد عليه السلام همراهِ همسر و فرزندانش بغداد را ترك كرد و به قصد زيارت به مكه رفت؛ اما پس از پايان زيارت به بغداد نرفت، بلكه به مدينه برگشت و در همان جا زندگى مى‌كرد تا اينكه در سال 218 ه. ق. مأمون از دنيا رفت.

بعد از مأمون، معتصم خليفه شد. او نامه‌اى به امام جواد عليه السلام نوشت و به ايشان گفت شما چرا در مدينه توقف كرده‌ايد؟ بايد به بغداد باز گرديد. امام جواد عليه السلام فرزند خود حضرت هادى عليه السلام را كه طفل بود، در مدينه گذاشت و خود و همسرش به بغداد رفت و در بغداد اقامت نمود. سرانجام در سال 220 ه. ق. در سنّ بيست و پنج سالگى ايشان را در بغداد شهيد كردند.

شواهد نشان مى‌دهند كه احضار امام جواد عليه السلام از مدينه به بغداد توسط مأمون و رفتنِ ايشان از بغداد به مكه و عدم بازگشت ايشان از مكه به بغداد و رفتن ايشان از مكه به مدينه و احضار دوباره ايشان به بغداد توسط معتصم و اين كه آن حضرت در رفتنِ دوباره به بغداد، حضرت هادى عليه السلام را هر چند كه كودك بود، با خود نبُرد، همگى حركت‌هاى سياسى بوده‌اند.

امام جواد عليه السلام در دوره خلافت معتصم عباسى به شهادت رسيد. برخى از مورخان گفته‌اند كه قاتل ايشان، معتصم عباسى بوده و برخى ديگر گفته‌اند قاتل ايشان واثق عباسى بوده است. در هنگام شهادت ايشان، معتصم خليفه بوده و واثق بعدها به خلافت رسيد؛ اما شايد در آن هنگام، واثق مأمور به شهادت رسانيدنِ امام جواد عليه السلام بوده است.

در هر صورت، امروز سالگرد ميلاد با سعادت، شكوهمند و بسيار عزيزِ امام جواد عليه السلام است. من بار ديگر ولادت ايشان را به همه مسلمانان جهان تبريك عرض مى‌كنم.

يكى از احكام بسيار مهم اسلام، وجوب امانتدارى است. خداوند سبحان در باره وجوب امانتدارى مى‌فرمايد:

«فَانْ امِنَ بَعْضُكُمْ بَعْضاً فَلْيُؤَدِّ الَّذِى اؤْتُمِنَ امانَتَهُ»[1]

[و اگر كسى از شما ديگرى را امين دانست، آن كسى كه امين دانسته شده امانت را باز دهد.]

همچنين خداى سبحان مى‌فرمايد:

«انَّا عَرَضْنَا الامانَةَ عَلَى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَابَيْنَ انْ يَحْمِلْنَها وَ اشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الانْسانُ انَّهُ كانَ ظَلُوماً جَهُولًا»[2]

[ما اين امانت را بر آسمان‌ها و زمين و كوه‌ها عرضه داشتيم، از تحملِ آن سر باز زدند و از آن ترسيدند. انسان آن امانت را بر دوش گرفت كه او ستمكار و نادان بود.]

همچنين خداوند متعال مى‌فرمايد:

«لا تَخُونُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ وَ تَخُونُوا اماناتِكُمْ»[3]

[مى‌دانيد كه نبايد به خدا و پيامبر خيانت كنيد و در امانت خيانت ورزيد.]

يعنى خيانت در امانت، خيانت به خداوند و پيامبر صلى الله عليه و آله است.

اولين لقب رسول اللّه صلى الله عليه و آله، «امين» است.

خداوند در سوره شعراء، در پنج مورد مى‌فرمايد: «رَسُولٌ امين»[4] و با اين تعبير،


[1]- سوره بقره( 2)، آيه 283.

[2]- سوره احزاب( 33)، آيه 72.

[3]- سوره انفال( 8)، آيه 27.

[4]- سوره شعراء( 26)، آيه‌هاى‌Y 107، 125، 143، 162، 178.

نام کتاب : همپاى انقلاب نویسنده : موسوى اردبيلى، سيد عبدالكريم    جلد : 1  صفحه : 836
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست