responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : همپاى انقلاب نویسنده : موسوى اردبيلى، سيد عبدالكريم    جلد : 1  صفحه : 8

گروه بازرسى، در مورد شكايت او تحقيق كردند. نتيجه تحقيقات اين بود كه پاى اين فرد دچار يك بيمارى شده است و دكتر معالجش براى جلوگيرى از پيشروىِ بيمارى، در بيمارستانْ پاى او را در ضمن عمل جراحى قطع كرده است.

پرونده معالجه‌اش هم در بيمارستان موجود است. حالا اين فرد جار و جنجال به راه انداخته و مى‌گويد: در ضمن شكنجه، پاى مرا بريده‌اند!

مورد ديگر، فردى است كه به دفتر بررسى گروه شكنجه مراجعه كرده و ادعا نموده كه او را شكنجه كرده و دست‌هايش را با آتشِ سيگار سوزانيده‌اند و با آتش سيگار روى دست‌هايش نوشته‌اند: درود بر خمينى! اين فرد، لكنت زبان داشت. با كمال ادب، جريان را نقل كرد و ادعا نمود كه مورد شكنجه قرار گرفته است.

براى اينكه آثار جرم از بين نرود، قرار شد كه فوراً دادستان عمومى تهران- آقاى دادگر- كار را دنبال كند و از پزشك قانونى نظرخواهى كند.

من از شاكى پرسيدم: برادر عزيز! شما از اعضاى گروه‌ها نيستى؟ گفت: نه. گفتم:

سمپات و هوادار آنها هم نيستى؟ گفت: نه.

بعد گفت: علت لكنت زبان من اين است كه ساواك رژيم شاه، مرا در هنگام پخش كردن اعلاميه حضرت امامْ دستگير كرد و ضربه‌اى به سرم زد كه در نتيجه آنْ مبتلا به لكنت زبان شدم.

وضعيت اين شخص كه در هر دو رژيم مورد آزار و اذيت قرار گرفته بود، مرا بسيار متأثر كرد. به نماينده شهر شيراز در مجلس شوراى اسلامى گفتم: چنين اتفاقى در شهر شما صورت گرفته است. آيا شما از آن اطلاع داريد؟

گفت: بله، وقتى من در شهر شيراز بودم، اين شكايت مطرح شد. در نتيجه تحقيقاتى كه صورت گرفت، معلوم شد كه درگيرى اين فرد با ارگان‌ها و نهادهاى وابسته به دولت يا مرتبط به حكومت مانند سپاه و كميته و ...

نبوده است و اين قضيه ربطى به دولت ندارد و خود او هم قبول كرد.

هر چه بيشتر در مورد اين فرد تحقيق كرديم، شك و ترديد ما در مورد درستىِ حرف‌هايش بيشتر شد. البته هنوز براى ما ثابت نشده است، اما به عنوان يك احتمال، مانند وجود شكنجه كه در حد احتمال و شايعه است، اين مطلب را عرض مى‌كنم:

اين احتمال وجود دارد كه برخى گروه‌هاى سياسى براى تبليغ سوء عليه انقلاب و نظام جمهورى اسلامى، اقدام جديدى را سازمان داده باشند و آن اين كه چند نفر از نيروهايشان را بيهوش كنند، آثار شكنجه در بدن آنها به وجود آورند و سپس از آنها به عنوان بلندگوهاى تبليغاتىِ زنده و آثار جرم عليه انقلاب، استفاده كنند.

اميدوارم كه اين احتمال، درست نباشد و همه سعى كنند در همه فعاليت‌هايشان از روش‌هاى صادقانه، الهى و انسان‌منشانه استفاده كنند. همچنين اميدوارم كه ما مردم با وحدت و همفكرى و هميارى، مشكلاتِ انقلاب و كشور را يكى پس از ديگرى برطرف نماييم.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ قُلْ هُوَ اللَّهُ احَدٌ اللَّهُ الصَّمَدُ لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً احَدٌ[1] و السلام عليكم و رحمة اللّه و بركاته.


[1]- سوره توحيد( 112).

نام کتاب : همپاى انقلاب نویسنده : موسوى اردبيلى، سيد عبدالكريم    جلد : 1  صفحه : 8
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست