ملاحظه فرماييد كه گرانترين منطقه تجارى تهران كه در آنجا از شدت گرانى، سرقفلىِ مغازهها را بر حسب واحد سانتىمتر تعيين مىكنند، منطقهاى است كه در آنجا كالاهاى لوكس خارجى به فروش مىرسد.
در آن منطقه، سرقفلى يك مغازه، يك ميليون تومان و دو ميليون تومان و پنج ميليون تومان نيست. بلكه بسيار بيشتر از اين مقدارها است.
ما مىتوانيم جلوِ ورود كالاهاى لوكس و تجملىِ خارجى را بگيريم. كالاهاى لوكس را يا به طور رسمى از طريق گمرك و يا به صورتِ قاچاق، وارد كشور مىكنند.
بعد در ويترينِ مغازه مىگذارند و آن را تزيين مىكنند تا اشتهاى كاذب در مشترى ايجاد كند و مشتريان را به خود جذب كند.
آيا اين وابستگىِ اقتصادى نيست؟
آيا ما نمىتوانيم جلوِ اين را بگيريم؟
اگر ما جلوِ واردات كالاهاى لوكسِ خارجى را بگيريم، هيچ مشكلى براى ما ايجاد نمىشود و بدون شك براى ما بسيار مفيد خواهد بود و مىتوانيم به وسيله آن مقدارى از مشكلات ناشى از تورم را برطرف نماييم.
ما بايد درآمد ارزى محدودِ كشورمان را صرفِ خريد كالاهاى ضرورى، صنايع و تكنولوژى و دانش مورد نياز كشورمان بكنيم نه صرفِ خريد كالاهاى لوكس خارجى.
دومين نكتهاى كه مىخواهم به آن اشاره كنم، اهميت كشاورزى و توسعه كشاورزى در كشور ماست. توجه كنيد كه من در اين قسمت از سخنانم نمىخواهم منكرِ اهميت توسعه صنعتى شوم بلكه مىخواهم اهميت توسعه كشاورزى و اولويتِ آن بر توسعه صنعتى را بيان كنم.
برادران و خواهران عزيز! مسئولان و همه اقشار محترم كشور! كشور ما از نظر صنعتى تا رسيدن به توسعه و استقلال صنعتى، فاصله بسيار زيادى دارد. ما نمىتوانيم از طريق معجزه، كشورمان را صنعتى كنيم. طى كردنِ مسير متعارَفِ توسعه صنعتى نيز در عرضِ يك سال و دو سال و ده سال امكانپذير نيست. بنا بر اين بايد اولويت را به توسعه كشاورزى بدهيم كه مىتواند ما را زودتر به نتيجه برساند.
البته من قبول دارم كه در كشور ما، امكاناتِ بالقوه فراوانى براى پيشرفتِ كشاورزى و صنعت وجود دارد و باز قبول دارم كه بدون پيشرفت و توسعه صنعتى نه تنها توسعه كه حتى توسعه كشاورزى هم امكانپذير نيست. اما بحث در اين است كه آيا اولويت با توسعه كشاورزى است يا توسعه صنعتى؟
بعضى افراد وقتى مىشنوند كه در ايران بايد اولويت را به توسعه كشاورزى داد، فوراً آشفته مىشوند و مىگويند:
آيا ما در عصر كامپيوتر بايد برويم با علفْ بازى كنيم؟
من مىگويم در كشور ايران بسيارى از مزرعهها، باغها و روستاها رها شده و ساكنانِ آنها به شهرها مهاجرت كردهاند. با توجه به ويژگىهاى كشور ايران، يكى از راههاى حلّ مشكلات اقتصادى ما، اهميت دادن به كشاورزى در ايران است.
بعضىها مىگويند هر چند در كشور ايران زمين كشاورزى به اندازه كافى وجود دارد، ايران يك كشورِ كم آب است. بنا بر اين توسعه كشاورزى در آن، امكانپذير نيست.
از طرف ديگر، عدهاى از كارشناسان با توجه به آمار ميزان آبهاى زيرزمينىِ ايران و ميزان آبهايى كه به هدر مىرود و با ساختن سد مىتوان آنها را مهار كرد، مىگويند كشور ايران به خوبى مىتواند نيازهاى كشاورزىِ خودش را توليد كند.