مسلمانان دنيا را از خواب غفلت بيدار كرديد و اكنون، دنيا در حالِ روى آوردن به اسلام است.
روزگارى آمريكايىها ما را متهم به ضد حقوق بشر بودنْ مىكردند و مىگفتند:
ايرانىها ضد حقوق بشرند، زيرا تروريستها و سران وابسته به ضد انقلاب را اعدام مىكنند؛ اما اكنون كه آمريكايىها پناهگاههاى عمومىِ مردم عراق را هدفْ قرار مىدهند و هزاران نفر از كودكان و زنان و بيمارانِ عراقى را به آتش مىكشند، طرفدار حقوق بشر هستند!!!
در خطبه دوم راجع به جنگ عراق و آمريكا برايتان صحبت مىكنم؛ اما بحث من، تحليل سياسى يا بيان اخبار سياسى نيست، بلكه مىخواهم روايتى براى شما بخوانم.
اين روايت از مولى امير المؤمنين عليه السلام نقل شده است.
مدائنى كتابى به نام صِفّين در باره فضايل مولى امير المؤمنين نوشته و اين روايت را در آنجا نقل كرده است. اما من كتاب صِفّين را ندارم. پس اين روايت را از منبع ديگرى يعنى شرح ابن ابى الحديد بر نهج البلاغه برايتان نقل مىكنم.
ابن ابى الحديد از علماى اهل سنت و معتزلى مذهب است. ابن ابى الحديد اين روايت را نقل كرده است و مىگويد:
حضرت على عليه السلام اين سخنرانى را پس از جنگ نهروان ادا فرموده است.
جنگ نهروان، جنگ ميان امير المؤمنين و خوارج بوده است. خوارج، گروهى بودند كه پس از جنگ صفّين گفتند: چون على عليه السلام حَكَميّت را پذيرفته، پس كافر شده است.
آنها در جنگ نهروان به نبرد با امير المؤمنين آمدند و شكست خوردند.
پس از تمام شدنِ جنگ نهروان، امير المؤمنين عليه السلام يارانِ خود را جمع كرد و اين سخنرانى را كه پيشگويىِ حوادث آينده كشور عراق است، براى آنها ايراد فرمود:
هنگامى كه امير المؤمنين اين سخنرانى را ادا مىفرمود، بيشترِ مخاطبانش عرب و عراقى بودند. حضرت مىفرمايد: اى مردم! وقتى كه «اخلاط» يعنى مردمى كه نژادها و اقوام و فرهنگهاى مختلفى دارند، در ميان شما زياد شدند، ويرانىِ عراق نزديك گشته است.
«نِبطى» به مردمى گفته مىشود كه اصالتاً عرب نيستند؛ اما مُستَعْرَبَه هستند. به عنوان مثال، مردم تِكريت و مردم شمال عراق، عرب